به گزارش بهداشت معنوی، قانون جذب به عنوان راهی برای رسیدن به آرزوها، در فرهنگ عامه جای باز کرده است. این قانون سالهاست که در کشور ما به شیوه های مختلف تبلیغ میشود؛ از انتشار کتاب و مجله گرفته تا برگزاری کارگاه و سمینار، و در فیلمها و سریالها؛ بدون اینکه به فایدۀ علمی و ریشه و اساس این موضوع توجهی شود. بسیاری آن را تکرار میکنند و همین «بسیار» و «تکرار» به قانون جذب اعتبار بخشیده و به نظر میرسد که برای اثبات درستی آن کافی بوده است.
قانون جذب میگوید: هرچه را تصور کنی و احساس کنی، در زندگیات اتفاق میافتد. پس آرزوهایت را تصور کن و از اینکه به آنها رسیدهای احساس لذت و شادی داشته باش. فرآیند تصور و احساس درونی بر جهان و کائنات اثر میگذارد و فرآیندهای بیرونی را شکل میدهد و تو را به آرزوهایت میرساند.
این قانون با کتاب «راز» (۲۰۰۸) که توسط «راندابرن» منتشر شد، موج تازهای را در جهان برانگیخت. این کتاب که در ایران هم بسیار پرفروش بود، براساس فیلم «راز» (۲۰۰۶) تألیف شده است و متن آن سخنان پراکندۀ افرادی است که معمولا شخصیتهای علمی برجستهای نیستند و به عنوان روانشناس، فیلسوف و فیزیکدان در فیلم معرفی میشوند. پیش از آن، «آنتوان لاوی» در «انجیل شیطان» (۱۹۶۹)، فصلی را با نام «جادوی شیطانی» نوشت و قانون جذب را معرفی کرد. در اوایل قرن بیستم «ناپلئون هیل» با کتاب «بیاندیشید و ثروتمند شوید» (۱۹۳۷) موجی از توجه به این قانون را برانگیخته بود. این کتاب هنوز هم منتشر می شود و در سالهای اخیر بارها در ایران انتشار یافته است.
اولین کتابی که به طور مستقل به موضوع قانون جذب اختصاص یافت، اثر «والتر اتکینسون» بود، با نام «ارتعاش افکار» (۱۹۰۶). پیش از آن، این قانون به عنوان یکی از آموزههای جریان تفکر نو (New Thought) که یک دین جدید آمریکایی است، مطرح شد. پایهگذاران تفکر نو امید داشتند که از این قانون برای جذب سلامتی و شفای بیماریها استفاده کنند؛ ولی پیروان بعدی آنان کاربرد این قانون اثبات نشده را به همۀ قلمروهای زندگی و آرزوهای بشری گستراندند.
ریشۀ باور به قانون جذب به باورهای جادوگری باستانی برمیگردد. «جورج فریز» در تحقیقاتش نشان میدهد که تمام فنون و آیینهای جادویی براساس دو قانون اصلی بنا شده است: قانون جذب و قانون تشابه. براساس قانون جذب، در جادوگری اگر تصویری یا تجسمی از یک شیء داشته باشی، میتوانی روی آن اثر بگذاری. جادوگران کهن برای اینکه به کسی آسیب بزنند، مجسمهای به جای او درست میکردند و تصور میکردند که فرد مورد نظر است، آنگاه شروع میکردند به آسیب زدن، و مجسمه را نابود میکردند. آنان میپنداشتند که با این کار میتوانند به فرد مورد نظر آسیب بزنند. قانون جذب امروزی بر همان پایه بنا شده و میگوید: شما با داشتن تصویری از آرزوهایتان میتوانید آن را تحت تأثیر قرار دهید و به آن برسید. ساختن تابلوی کائنات و نصب تصاویری از خواستهها در آن، شیوهای برای عملی کردن قانون جذب است.
قانون جذب امروزه با قانون تشابه ادغام شده است. قانون تشابه جادوگری میگوید: هرچیزی مشابه خود را جذب میکند. جادوگران قدیم که میخواستند ناباروری را درمان کنند، به زنان توصیه میکردند که شکم خود را ببندند، تا مثل زنان باردار برجسته شود و سپس مثل آنها راه بروند و رفتار کنند. امروزه مروجاناین قانون میگویند، شما برای جذب آرزوهایتان باید احساس کنید که به آنها رسیدهاید، شاد و شکرگزار باشید و از اینکه به آرزوهایتان رسیدهاید، احساس لذت کنید؛ اصلا تصور نکنید که هنوز به آرزوهایتان نرسیدهاید. همین باور و احساس مثبت، موجب جذب خواستههای شما میشود.
قانون جذب امروزه به عنوان یک اصل معنوی معرفی میشود. در واقع جریان تفکر نو، این قانون را از جادوگری به دنیای باورهای دینی آورد و این طور گفت که «خداوند نیروی نامحدود شفابخشی و خلاقیت در درون ماست». ما با ذهنمان میتوانیم این نیرو را به هر سو که میخواهیم جریان دهیم و هر چه را میخواهیم خلق یا جذب کنیم. براساس تفکر نو، کسانی که از قانون جذب استفاده میکنند، معنویتر و به خدا نزدیکتراند.
قانون جذب برای نظام سرمایهداری و ثروتمندان عالم بسیار جالب است؛ چون بنابراین قانون، آنها که توانستهاند ثروت و موفقیت بیشتری به دست آورند، به خدا نزدیکتر هستند و بر دیگران برتری معنوی دارند. دیگران که در گرداب تبعیض و فقر گرفتار هستند، در واقع مشکل معنوی دارند و نتوانستهاند رابطۀ اثربخشی را با خداوند از درون برقرار کنند. آنان مدعی هستند که جهان پر از نعمتها و فرصتهاست و کسانی که نتوانسته اند ثروت و خوشبختی را جذب کنند، مشکلات معنوی دارند و به صورت مادی مجازات میشوند.
ایدئولوژی سیاسی و اجتماعی همراه با قانون جذب، نظام سلطه و تبعیض را توجیه می کند و به قدرت سرمایه داری مشروعیت معنوی می بخشد. این نگرش معنوی که از طریق جریان تفکر نو در آمریکا پدید آمد و سپس در کشورهای دیگر گسترش یافت، به پول و رفاه دنیوی تقدس میبخشد و ثروتمندان را به صورت قدیسانی معرفی میکند که در حال دریافت پاداش برتری معنویشان هستند. بنابر قانون جذب نظام سرمایهداری یک نظام مقدس و راهی برای ساختن آیندۀ جهان است. ثروتمندان و گردانندگان نظام سرمایهداری توانستهاند با قانون جذب به کامیابی و رفاه مادی و شکوفایی معنوی برسند. اگر سایر مردم دنیا به باورها و ارزشهای نظام سرمایهداری گرایش پیدا کنند، به رفاه و کامیابی خواهند رسید و از شکوفایی معنوی و رابطه نزدیک با خدای درون برخوردار خواهند شد.
کانونهای فرهنگی وابسته به نظام سرمایهداری در سطح جهان میکوشند ایدئولوژی سیاسی فرهنگی قانون جذب را در سراسر جهان بگسترند؛ زیرا آن، بهترین راه توجیه مردم دنیا برای پذیرش اقتدار نظام سرمایهداری است. این باور و قانونهای ساختگی، مردم را به ظلمپذیری و سکوت در برابر فساد و تبعیض نظام سرمایهداری وامیدارد و تمام توجه آنها را به خیالپردازی و احساسات خوشی معطوف میکند، به امید اینکه از این راه به آرزوهایشان برسند.
نویسنده: حمیدرضا مظاهری سیف – کارشناس معنویت های نوظهور