ماموریت عرفان حلقه:
در عرفان حلقه عنوان میشود که «یکی از رسالتهای ما اعتلای عرفان ایران است»[۱]. هم چنین مولف عرفان کیهانی پیشگفتار کتابش را تحت عنوان «ایران و دنیای عرفان» تنظیم نموده است که بحث مفصلی در مورد «عرفان ایران» است. در همین مقدمه پیش از ۱۰ بار واژه «عرفان ایران» تکرار شده است. آنچه در این باب قابل ذکر است نگاه مولف به عرفان است.
روشن است که تمامی آیینها و مکاتبی که نوعی از معنویت را عرضه کردهاند، در ابتدا کار خود را از مکان جغرافیایی خاصی شروع کردهاند و ایرادی ندارد که ما خاستگاه یک آیین را کشوری خاص یا منطقه جفرافیایی خاص بدانیم. اما جغرافیا تعیین کننده هویت یک عرفان نیست و برای بیان حقیقتِ یک عرفان از آموزهها و تعالیم و مضامین باید صحبت شود، نه از خاستگاه جغرافیایی آن.
مهمترین سوالی که در اینجا از مولف کتاب قابل پرسش است این است که آیا عرفان بر آمده از دین است یا از جغرافیا؟ به عبارت روشنتر برای عارف شدن باید سراغ دین رفت و تعریف عرفان را از متون دینی جویا شد یا این که عرفان ارتباطی با ادیان ندارد و مستقل از دین هم میتوان جویای عرفان شد؟
واضح است اگر کسی ماهیت عرفان را دینی بداند و حقیقت عرفان را دینداری بداند در آن صورت بیش از آن که بر جغرافیا تاکید کند، بر دین متمرکز میشود و ماموریت خود را احیای آموزههای دینی (که پشتوانه عرفان محسوب محسوب می شود) معرفی میکند. لازم است مطلب بالا را با بیان دیگری توضیح دهیم:
آیا جوهره عرفان، حقیقتی است که فقط در دین و دینداری یافت میشود یا این که بدون دین و آموزههای وحیانی هم میتوان به ساحت عرفان قدم گذاشت؟
با نگاه به متون عرفان حلقه روشن میشود که آموزههای وحیانی و تعالیم دینی حداکثر موّید عرفاناند، نه مصدر و زیر بنای عرفان. در عرفان حلقه گفته میشود که نه تنها خاستگاه و زادگاه عرفان حلقه، بلکه ماهیت این جریان و هویت آن، ایرانی است.
آنچه از شواهد دینی و اسلامی در متون عرفان حلقه منعکس شده است، تنها با این نگاه است که ادیان الهی تایید کننده عرفاناند و عرفان را پذیرفتهاند، نه این که راه انحصاری عرفان از ادیان میگذرد. به همین جهت است که پیروان دیگر مکاتب مانند مسیحیت و یهودیت، بدون اینکه احساس کنند به دین داری ـ طبق آموزههای دینی خودشان ـ نیازی دارند، با هدف دست یافتن به عرفان، در جلسات عرفان حلقه حضور مییابند.
در عرفان حلقه از یک سو به شریعت و آداب و مناسک ادیان دعوت نمیشود و اساساً خود را با اعتقادات و مبانی هیچ یک از ادیان درگیر نمیکنند و از سوی دیگر تعالیم و آموزههای خود را نجات بخش و برای کسب رشد و تعالی، کافی میدانند و پایان راه در عرفان حلقه را کمال میدانند. چنان که آمده است: «هدف از این شاخه عرفانی (عرفان حلقه) کمک به انسان در راه رسیدن به کمال و تعالی است، حرکتی از عالم کثرت به وحدت». [۲]
جمله فوق حکایت گر این است که تعلیمات خود را ـ بدون اینکه به آموزههای مطرح شده در ادیان نیاز ضروری پیدا شود ـ برای تکامل کافی میدانند. بنابراین استفاده از آیات قرآن و روایات در متون عرفان حلقه، در حد شاهد و قرینه است نه در حد دلیل.[۳]
[۱] . انسان از منظر دیگر ص ۶۰
[۲] . عرفان کیهانی ص ۵۶
[۳] – حمزه شریفی دوست
اصلا فرقه حلقه و مانند این فرقه هدف اصلی شان دین زدایی است. فرقه حلقه تنها هدفش این است که جای دین بنشیند! که البته عده ای بی اطلاع یا کم اطلاع و نیز عده ای مغرض که دنبال چنین فرصت هایی هستند تا به نوعی نیش خود را به اسلام عزیز بزنند، استقبال کردند.
بهره مند شدیم.