متن زیر را که برگرفته از کتاب عدل الهی استاد شهید مطهری است را بخوانید تا پاسخ پرسش هایتان را در مورد اعتقادات خرافی عرفان حلقه در مورد نفوذ جن به بدن انسان و یا ابلیس خالق جهان دوقطبی را دریابید و متوجه انحرافات اساسی فرقه انحرافی حلقه شوید.
استاد مطهری رضوان الله علیه:
قلمروى شیطان «تشریع» است نه «تکوین»، یعنى قلمروى شیطان فعالیتهاى تشریعى و تکلیفى بشر است. شیطان فقط در وجود بشر مىتواند نفوذ کند نه در غیر بشر. قلمروى شیطان در وجود بشر نیز محدود است به نفوذ در اندیشه او نه تن و بدن او. نفوذ شیطان در اندیشه بشر نیز منحصر است به حدّ وسوسه کردن و خیال یک امر باطلى را در نظر او جلوه دادن. قرآن این معانى را با تعبیرهاى «تزیین»، «تسویل»، «وسوسه» و امثال اینها بیان مىکند؛ و اما اینکه چیزى را در نظام جهان بیافریند و یا اینکه تسلّط تکوینى بر بشر داشته باشد، یعنى به شکل یک قدرت قاهره بتواند بر وجود بشر مسلّط شود و بتواند او را بر کار بد اجبار و الزام نماید، از حوزه قدرت شیطان خارج است. تسلّط شیطان بر بشر محدود است به اینکه خود بشر بخواهد دست ارادت به او بدهد:
إِنَّهُ لَیْسَ لَهُ سُلْطانٌ عَلَى الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَلى رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ إِنَّما سُلْطانُهُ عَلَى الَّذِینَ یَتَوَلَّوْنَهُ (نحل/ ۹۹ و ۱۰۰).
«همانا شیطان بر مردمى که ایمان دارند و به پروردگار خویش اعتماد و اتّکا مىکنند تسلّطى ندارد، تسلّط او منحصر است به اشخاصى که خودشان ولایت و سرپرستى شیطان را پذیرفته و مىپذیرند.»
قرآن از زبان شیطان در قیامت نقل مىکند که در جواب کسانى که به او اعتراض مىکنند و او را مسئول گمراهى خویش مىشمارند مىگوید:
و ما کانَ لِی عَلَیْکُمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلَّا أَنْ دَعَوْتُکُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِی فَلا تَلُومُونِی وَ لُومُوا أَنْفُسَکُمْ (ابراهیم/ ۲۲).
«من در دنیا قوّه اجبار و الزامى نداشتم. حدود قدرت من فقط «دعوت» بود. من شما را به سوى گناه خواندم و شما هم دعوت مرا پذیرفته و اجابت کردید، پس مرا ملامت نکنید، خویشتن را ملامت کنید که به دعوت من پاسخ مثبت دادید. ارتباط من با شما صرفاً در حدود «دعوت» و «اجابت» بوده و بس.»
در جهان بینى اسلامى، هیچ موجودى نقشى در آفرینش به صورت استقلال ندارد. قرآن براى هیچ موجودى استقلال قائل نیست. هر موجودى هر نقشى را دارد بصورت واسطه و مجرا واقع شدن براى مشیّت و اراده بالغه الهیّه است. قرآن براى فرشتگان، نقش واسطه بودن براى انفاذ مشیّت الهى در خلقت قائل است؛ ولى براى شیطان حتى چنین نقشى نیز قائل نیست، تا چه رسد به آنکه او را در خالقیّت مستقل بداند آنچنانکه در اوستا اهریمن خالق مستقلّى است در برابر آهورامزدا.
شیطان از نظر قرآن به هیچ وجه قطبى در مقابل خداوند نیست، حتى قطبى در برابر فرشتگان که به اذن پروردگار دستاندرکار خلقتاند و مجرى مشیّت الهى در آفرینش اشیاء مىباشند نیز نیست.
در جهانبینى اسلامى، فرشتگان نقشى اجرائى در نظام تکوین دارند، بر خلاف جن که از این نظر هیچ نقشى ندارد. ردیف قرار دادن «جنّ و ملک» در ادبیّات اسلامى، به اعتبار اشتباهى است که مسلمین از سابقه ذهنى با مفاهیم زردشتى دامنگیرشان شده است.
به اصل مطلب برگردیم: جهانبینى اسلامى بر خلاف جهانبینى زردشتى و مانوى و مزدکى یک قطبى است. شیطان از نظر قرآن مصداق: الَّذِی أَحْسَنَ کُلَّ شَیْءٍ خَلَقَهُ (سجده/ ۷) و همچنین مصداق: رَبُّنَا الَّذِی أَعْطى کُلَّ شَیْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى (طه/ ۵۰) است.
البته معنى و مفهوم اضلال و قلمروى شیطان در این پست همان است که قبلًا اشاره شد و نه بیشتر؛ یعنى هیچگونه اجبار و الزامى نسبت به بشر در کار نیست، هر چه هست «وسوسه» است و «دعوت» است و «تزیین» است و «تسویل».تذکر این نکته لازم است که مقصود ما از اینکه تکوین از قلمروى شیطان خارج است این نیست که شیطان هیچ نقشى در تکوین ندارد. مگر ممکن است موجودى در عالم تکوین وجود داشته باشد و هیچ نقش و اثرى نداشته باشد؟! مقصود این است که شیطان نه خالق مستقلّ بخشى از موجودات و قطبى در برابر خداوند است، و نه در نظام طولى جهان مانند فرشتگان نقشى از تدبیر و اداره کائنات به او سپرده شده است، و نه تسلّطش بر بشر در حدّى است که بتواند او را به آنچه مىخواهد مجبور نماید.قرآن براى شیطان و جن، نقشى در تکوین قائل است اما مجموعاً از نقش انسان برتر و بالاتر نیست.
منبع: مجموعه آثار شهید مطهری (عدل الهى)، ج۱، ص: ۹۵ تا ۹۸
استفاده از این مطلب با ذکر سایت نجات از حلقه آزاد است.
با عرض سلام و خدا قوت .
با مطلب عالی بالا ، پنبه ی عرفان قلابی حلقه زده شد… تشکر فراوان از مدیر و دیگر عوامل خدوم و کوشای سایت نجات از حلقه.
چند وقت پیش حلقه ایها سخنان شهید مطهری را درباره مطلبی تحریف کرده بودند، حالا ببینیم با مشاهده سخنان استاد مطهری که در اینجا آمده به خود می آیند یا نه؟!
خیلی عالیه
بسم اله الرحمن الرحیم.با عرض سلام.
جنیان میتوانند در ذهن انسان نفوذ کنند اما میتوانند حرکات فیزیکی انسان را بدون نفوذ در جسم آنان تحت کنترل خود در بیاورند.این را خود شخصا تجربه کرده ام.