نقد دوم ) اشتراک نظرغیر ضروری
اگر انسانها به این نقطه اشتراک نظر نرسیدند آیا مشکلات اعتقادی یا اخلاقی غیر قابل حلی دامنگیر آنان خواهد بود.
آیا خدا را تنها از این طریق میتوان شناخت؟ آیا ایجاد وحدت در بین مردم تنها از این راه قابل دست یابی است؟ انسانهایی که تا کنون زندگی کردهاند چگونه بودهاند؟ آیا آنان در شعور کیهانی به اشتراک نظر رسیدهاند؟ دست کم در برخی از فرازهای تاریخ، مردم، همدل و هم صدا بودهاند. عامل وحدت آنان چه بوده است؟ آیا تاکنون مردم به آیه: “وَ اعتَصِمُوا بِحَبل اللهِ جَمیعاً لا تًفَرَقُوا (۱)
همگی به ریسمان الهی چنگ زنید و پراکنده نشوید،
عمل نکردهاند. در جنگهایی که مسلمانان پیروز میشدهاند عامل وحدت آنان چه بوده است؟ اعتصام آنان چگونه و به چه چیزی بوده است؟
گرچه در عرفان کیهانی مزیّت به وحدت رسیدن، بازگو میشود (۲) اما اشاره نمیشود که همدلیهای صورت گرفته در برخی فرازهای تاریخ، چه دلیلی داشته است.
به نظر میرسد تؤری پردازشعور کیهانی آنقدر شیفته و محو نظریّه خویش است که از رخدادهای دیگر غافل مانده و تمام همّ خود را مصروف دیدگاه خود قرار داده است و هم از این روست که تنها راه رهایی از خویشتن محوری را باور به شعور کیهانی میداند (۳)
نقد سوم) زیر بنای اعتقاد به شعور کیهانی
بنیانگذار عرفان کیهانی در این اصل به رابطه شعور کیهانی با انسان اشاره کرده، جایگاه این شعور را نسبت به انسان چنین بیان میکند که: شعور کیهانی زیر بنای فکری مشترک بین انسانهاست؛ یعنی از دیدگاه عرفان کیهانی، اعتقاد به شعور کیهانی، اساسیترین اصل اعتقادی به شمار میرود. در اصل دوازده میگوید:
اعتقادات افراد به دو بخش زیر بنا و رو بنا تقسیم میشود. زیر بنا بخش اشتراک فکری همه انسانها بوده، همان گونه که در بخش نظری و عملی عرفان کیهانی (حلقه) به اثبات میرسد، شعور الهی و یا هوشمندی حاکم بر جهان هستی است.
باید پرسید: آیا ادیانی که این اصل زیربنایی اعتقادی را تا کنون مطرح نکردهاند ناقص بودهاند؟ آیا ایراز چنین دیدگاهی به معنای تأسیس دینی جدید که مهمترین اصل آن، اعتقاد به شعور کیهانی است نخواهد بود!؟ جایگاه فوق برای شعور کیهانی، آن را برتر از اصول اعتقادی ادیان، قرار میدهد.
پی نوشت:
۱- آل عمران ۱۰۳.
۲- ر، ک به: عرفان کیهانی اصل ۳ ص ۵۷. که اعتقاد به وحدت را مایه تحمل یکدیگر و به فکر یکدیگر بودن میداند.
۳- ر، ک، به: همان
سلام
کمال تشکر و قدردانی مدیر محترم سایت دارم که در کنار نقدهای علمی و منطقی و مستدل دیگر، نقدهایی که در کتاب افسون حلقه به خوبی مطرح شده را منتشر می نماید.