نقد نهم از اصل دوم وسوم
نقد نهم) نکوهش منافع شخصی
حفظ منافع شخصی چند گونه تصور میشود؛
الف: تنها به دنبال منافع خود بودن گرچه با تضییع حقّ دیگران
ب: تنها به فکر منافع خود بودن و توجّه نکردن به دیگران
ج: تنها به فکر خود بودن به معنای استفاده از تمام زمینههای کسب منفعت؛ چه از راه کسب حلال برای خود و چه از راه خدمت به دیگران برای رشد شخصی و رضایت نزد خدا.
روش اول و دوم پسندیده نیست. اما روش سوم، مطابق با معارف قرآنی است؛
قرآن کریم میفرماید:
إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لأنْفُسِکُمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا. [۱]
اگر نیکی کنید، به خودتان نیکی میکنید؛ واگر بدی کنید باز هم به خود میکنید.
وَابْتَغِ فِیمَا آتَاکَ اللَّهُ الدَّارَ الآخِرَهَ وَلا تَنْسَ نَصِیبَکَ مِنَ الدُّنْیَا وَأَحْسِنْ کَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَیْکَ وَلا تَبْغِ الْفَسَادَ فِی الأرْضِ إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْمُفْسِدِینَ. [۲]
ودر آنچه خدا به تو داده، سرای آخرت را بطلب؛ و بهرهات را از دنیا فراموش مکن؛ و همانگونه که خدا به تو نیکی کرده نیکی کن؛ و هرگز در زمین در جستجوی فساد مباش، که خدا مفسدان را دوست ندارد!
مَنْ ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَیُضَاعِفَهُ لَهُ أَضْعَافًا کَثِیرَهً وَاللَّهُ یَقْبِضُ وَیَبْسُطُ وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ [۳].
کیست که به خدا قرض نیکو دهد، (از اموالی که خدا به او بخشیده، انفاق کند)، تا آن را برای او، چندین برابر نماید؟ و خداوند است (که روزی بندگان را) محدود یا گسترده میسازد؛ (و انفاق، هرگز باعث کمبود روزی آنها نمیشود)؛ و به سوی او باز میگردید (و پاداش خود را خواهید گرفت).
بنابراین نمیتوان به طور کلی گفت: به فکر خویشتن بودن نکوهیده است. اساساً یکی از کمالات انسان این است که به منافع شخصی خود توجّه داشته باشد. اگر انسان همین احساس را نداشته باشد حتی دنبال عرفان کیهانی هم نمیرود. بله آنجا که نسبت به دیگران بی خیال است یا حق آنان را تضییع میکند ناپسند است و در واقع چنین شخصی به منافع خودش توجّه نکرده است؛ چون زندگی انسانی بستری برای رشد خود ماست تا از راه خدمت به یکدیگر به تعالی برسیم. انسان از نظر غریزی و فطری، موجودی منفعتطلب است و اگر این خصلت در وجود او نباشد به کار و تلاش نمیپردازد. اشکال برخی نظامهای بشری[۴] این است که به منافع شخصی توجّه نمیکنند و انسان را از تلاش در مسیر پیشرفت باز میدارند.
بنابراین منفعتطلبی با روح عرفان و انسانیّت انسان، ناسازگار نیست. بله انسان وقتی میبیند برای رسیدن به منافع خود باید منافع دیگران را هم رعایت کند تا بتواند باز هم به منافع خود برسد به تشکیل اجتماع تن میدهد. به بیان دیگر انسان از نظر طبع و غریزه، منفعتطلب است و از روی ناچاری، مدنی و اجتماعی است [۵].
البته انسان با تعالی اخلاقی و تربیتی در سایه تعالیم الهی که خدای متعال در کتاب آسمانی خود قرآن کریم و توسّط راهنمایان خود بیان نموده باید به جایی برسد که به منافع دیگران از منافع خود بیشتر توجّه کند. این حقیقت در سیره اولیای الهی مشهود است.
حاصل این که وحدت و کثرت مورد نظر عرفان کیهانی، گذشته از اختلاط با وحدت و کثرت انسانی، با وحدت وکثرت در عرفان اسلامی نیز متفاوت است. وحدت مورد نظر عرفان کیهانی، کارآمد و سودمند نبوده و دردی را درمان نمیکند و انسان بدون آن هم میتواند طعم سعادت را بچشد.
از آنجا که رسیدن به وحدت ادراکی، وجهه همت نویسنده است. در اصل چهارم به بیان نقطه مشترک فکری بین انسانها میپردازد. وی شعور کیهانی را نقطه مشترک فکری و مایه ایجاد وحدت فکری به حساب میآورد.
پی نوشت:
[۱]- اسراء: ۷.
[۲]- قصص: ۷۷.
[۳]- بقره: ۲۴۵.
[۴]- مانند نظام اشتراکی کمونیستی.
[۵]- ر.ک به: محمّد حسین الطباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی جامعهی مدرسین حوزه علمیه قم،۱۴۱۷ ه ق، ج ۳، ص ۱۱۷.
سلام
کتاب افسون حلقه یکی از بهترین کتب نقد عرفان واره حلقه است.
ممنون از این که با نشر مطالب این کتاب، ابعاد انحرافی مختلف عرفان واره حلقه را برای ما روشن می کنید.
سلام. برون ریزی یا همان عوارض ارتباط با اجنه کافر، تموم بشو نیست.مگر طرف توبه کنه و با روی آوردن به مناسک دینی و تردد در اماکن متبرکه و زیارتگاه ها و خواندن دعا،بخصوص دعای توسل، از شر شیاطین نجات یابد.