طاهری کیست؟ (بخش اول)

طاهری کیست؟ (بخش اول)

باسمه تعالی و له الحمد

 ﴿. وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى‏ عَلَى اللَّهِ کَذِباً أَوْ قالَ أُوحِیَ إِلَیَّ وَ لَمْ یُوحَ إِلَیْهِ شَیْ‏ءٌ وَ مَنْ قالَ سَأُنْزِلُ مِثْلَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ لَوْ تَرى‏ إِذِ الظَّالِمُونَ فی‏ غَمَراتِ الْمَوْتِ وَ الْمَلائِکَهُ باسِطُوا أَیْدیهِمْ أَخْرِجُوا أَنْفُسَکُمُ الْیَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذابَ الْهُونِ بِما کُنْتُمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ غَیْرَ الْحَقِّ وَ کُنْتُمْ عَنْ آیاتِهِ تَسْتَکْبِرُونَ؛[۱]   و کیست ستمگرتر از آن کس که دروغى بر خدا ببندد و یا بگوید به من وحى شده ولى چیزى به او وحى نشده و یا گوید به زودى من نیز مانند آنچه خدا نازل کرده نازل مى‏کنم؟ اگر ببینى که ستمگران در گردابهاى مرگند و فرشتگان دستهایى خویش گشوده و گویند جان‏هاى خویش برآرید امروز به گناه آنچه در باره خدا بناحق مى‏گفتید و از آیه‏هاى وى گردنکشى مى‏کرده‏اید سزایتان عذاب خفت و خوارى است).

همه کسانیکه با عرفان حلقه آشنا هستند چه مدافعانش و چه منتقدانش می دانند  پیروان طاهری چهره ای قدسی از رهبر فرقه و مکتبشان ارائه داده اند که با حقایق مطرح شده در منابعشان هیچ سنخیتی ندارد.  در این مقاله به برخی از ویژگیهای طاهری که از متون مکتوب آنان است اشاره می گردد .

لازم به ذکر است برخی از این ویژگیها در مکتوبات این فرقه ظهور دارد و برخی ویژگیها را نیز نویسنده کشف رمز کرده است.

1_ زمان شناس: 

طاهری می نویسد: «…امروزه احساس می شود که میل درونی بسیاری از مردم دنیا نسبت به عرفان رو به افزایش است و اگر به این گرایش پاسخ مناسبی داده نشود، بیش از پیش ، زمینه القائات فرهنگی غلط فراهم می شود .»[۲]                                                                                                                         

2_ مخاطب شناس:

وی می گوید:  «زیرا دیگر دوران پناه بردن به غارها و آویزان نمودن خود در جاه و… سپری شده و همه جیز برای انسان باید به سادگی حاصل شود.. »[۳]                                                                                                  

او می داند مخاطب امروز حال و حوصله تلاش برای رسیدن به آرمانها و اهدافش را ندارد ، و منتظر است تا لقمه ای راحت و آماده به دستش برسد.

3_ مریض و افسرده  بوده است:

خودش اعتراف می کند:«… به یاد دارم سالها قبل  روزی که بسیار گرفته ، افسرده و نا امید بودم، عازم کوهی شدم و بی هدف در کوه مسیری را طی می کردم[۴]»           

4_ شبیه پیامبران  زمینه دریافت وحی دارد:

او درباره  در باره  قانون ارتباط انسان با خدا می نویسد : «اما درخواست انسان از طریقهوشمندی الهی و یا به طور قرار دادی از طریق شبکه شعور کیهانی پاسخ داده خواهد شد: ﴿ وَ ما کانَ لِبَشَرٍ أَنْ یُکَلِّمَهُ اللَّهُ إِلاَّ وَحْیاً أَوْ مِنْ وَراءِ حِجابٍ أَوْ یُرْسِلَ رَسُولاً فَیُوحِیَ بِإِذْنِهِ ما یَشاءُ إِنَّهُ عَلِیٌّ حَکیمٌ ؛ ﴾ و هیج انسانی  از این قاعده مستثنا نیست ».

   5_  اشتیاق زائد الوصف داشته:

در عرفان حلقه برای بهره برداری عملی،باید به حلقه هایی که طاهری طراحی کرده است وصل شد،او برای اتصال به این حلقه ها دو راه را ذکر نموده است :راه فردی و راه جمعی . راه فردی را خودش داشته است که در تعریف آن می نویسد :

پیشنهاد خواندنی  مخالفت با ذکر در عرفان حلقه

«راهی است که هیچ گونه تعریفی نداشته و درآن شخص،به واسطه اشتیاق بیش از حد خود،بدون کمک معلم و راهنمایی به شبکه شعور کیهانی اتصال پیدا کرده است[۵]».

 اما مبنای این عرفان برای بقیه اتصال جمعی است.

6_ علت خلاقیت و نبوغش :

پیروانش وی را شخصی نابغه می دانند،وی درباره علت نبوغ افراد می نویسد:  «مو جودات غیر اورگانیک ( جن و کالبد ذهنی) می توانند باعث افزایش نبوغ و خلاقیت شوند[۶]».  

  7_ علت جذب مردم  به طاهری: 

طاهری می نویسد : « تجربه اثبات می کنه که اندیشه های غلط و آموزه های پوج یا مغایر با ادب و فرهنگ سریعتر از افکار و آموزه های مفید و سالم در ذهن انسان رسوخ می کنه.[۷]».                                      

8_ خدای تضاد بوده است:

وی می گوید: «آبی می ریزد روی آتش،همانطور که در مورد من ریخته،من خدا ی تضاد بودم،آبی ریخت روی آتش که بابا خودتی،ناظر خودتی[۸]».

9_ درگیری با خدا و کشتی با خدا:

او اعتراف دارد که : « چون من به شدت با اختلافات طباقاتی،وحشتناک درگیر بودم. هنوز من در دل خودم می خندم،می گویم حالا خیلی مانده تا موقعیت من را تجربه بکنی،که چقدر با خدا درگیر بودم،بنابراین این مباحث هدفمند است،یعنی هیچ کدام از این بحثها،بی خودی نیست.»[۹].   

10_ قرآن را یک دور هم نخوانده:

او گفته است: « همه روایات و تفسیرهای مختلف راجع به قرآن وجود دارد چه اشکالی دارد یک نفر که قرآن نمی داند و قران نخوانده مثل خود من و واقعا هم قرآن بلد نبودم و نخوانده بودم،بیایید بگوید این یک نظریه و این هم می تواند باشد،چه اشکالی دارد؟بنابراین،یک سری  از مسائل قابلیتبازی کردن دارد و شما هم می توانید نپذیرید».

11_ اگر سخنانش با قرآن در تناقض شد می گذارد کنار:

در پاسخ به سوالی در جلسه کمیته عرفان گفته است :

« سوال : من می خواهم بدانم چقدر برایتان اهمیت دارد که  مطلبی را که گرفته اید ارائه بدهید به قرآن  ، آیا حاضرید در صورت تناقض آن را کناربگذارید ؟ 

استاد[طاهری] : من اگر مطلبی باشد که این جوری باشد می گذارمش در گاوصندوق و می روم رویش بررسی می کنم ، اگر ما به چیزی برخورد کنیم که حتی ابهام داشته باشیم من نمی گویم متضاد می گویم حتی ابهام داشته باشد می گذاریمش کنار و تمام تمرکزمان را می گذاریم روی آن ، که چرا متضاد است ؛ اگر خاطرتان باشد من بعداز چندین سال که می خواستم موضوع “جهنم ” را مطرح کنم آنرا ارائه کردیم به آقای لاریجانی که این مطلب چیه ؟ که من نمی فهمم و ظاهرا متضادبود چون من اطلاعات قرآنی در این خصوص نداشتم ، بعدا فهمیدم که انطباق دارد؛ اول دراثر برداشتی که از مذهب داشتم فکرمی کردم که می گویند که این یک دوراهی است که یکی می رود بهشت ویکی می رود جهنم ، حتی جرئت هم نمی کردم با کسی مطرح کنم[۱۰]». 

پیشنهاد خواندنی  سایت "گمانه" عرفان حلقه را به نقد می‌کشد

12_  استاد نداشته است

گرچه وی در سخنانش به ضرورت داشتن استاد اعتراف دارد[۱۱]، اما خودش فقط با اشتیاق  این راه پیموده است. و چقدر اشتباه است که انسان بدون استاد در مسیر عرفان قدم زند. مرحوم علامه طهرانی درباره حلاج سخنی دارد که مناسب ذکر در اینجا است.

ایشان به نقل از علامه طباطبایی می گوید:

علت انحراف حلاج این بود که خودسر و یله بود و استادی برای خود نداشت و همین موجب انحراف او شد و خطراتی را ببار آورد. سید هاشم حداد یکی دیگر از شاگردان استاد قاضی طباطبائی و استاد علامه طباطبائی و از هم دوره های علامه طباطبائی بوده است در مورد حلاج می گوید: در آنچه از حلاج نقل شده است مطالبی است که دلالت بر نقصان او می کند و از صدر اسلام تاکنون کسی به جامعیت علامه قاضی طباطبائی نیامده و ابدا از ایشان یا احدی از شاگردان او (مثل ایت الله بهجت ـ آیت الله دستغیب ـ خود علامه طباطبایی، امام خمینی و…) این گونه مطالبی که از حلاج نقل شده، نیامده و دیده نشده است . شاگردان علامه طباطبایی نیز به تبع ایشان حلاج را شخصی مطرود و مذموم می دانند و در کتاب های خود به این مسئله اشاره نموده اند.[۱۲]

13_  به سبب عرفان او عدالت در دنیا فراگیر می شود:

او می گوید:

برای برقراری عدالت،باید به آگاهی هایی دست یافت.زیرا در غیر اینصورت،باید به عدالت برمبنای اجبار تن داد……تا وقتی که بشر به ادراک جقایقی چون درک «وجه الله»،«جمال یار»،«تن واحده» و… نرسد،عدالت در نظام هستی نیز دست نیافتنی است.[۱۳] 

«در مورد این‌که فرادرمانی از کجا شروع شد، با اتصال شروع شد، من البته خودم معلمی نداشتم و از اون دسته افرادی هستم که به اشتیاق فردی، اشتیاق بیش از حد فردی اون اتصال ایجاد شد و بعد از اون هم دیگه متوجه شدیم که چیزی بنام عرفان حلقه وجود دارد، البته این اسم را ما گذاشتیم ولی متوجه شدیم که حلقه‌های متعدد وجود دارد که در هر حلقه بخشی از فیض الهی جاری است؟! بر حسب کاربردهای که ما باید از آن کمک بگیریم، در هر حلقه بخشی از فیض الهی جاری است، از جمله یکی از این حلقه‌ها را داریم در این‌جا با هم تست می‌کنیم،  لذا ما اومدیم که اول و آخر این ماجرا را نشان دادند، اتصالات یکی یکی چند سالی برقرار شد، لمسش کردم، درکش کردم و دیدم که این یک مجموعه هست و اسمش را گذاشتیم عرفان حلقه و تعریف و چیزهایی که داریم عین اون تعریف‌ها و مفاهیمی است که اومده و با انشاء خودمان امانت داری کردیم و تحویل دیگران دادیم.»[۱۴]

پیشنهاد خواندنی  عرفان یا بنگاه نان آوری !

14_ منتقدان وی سوپر دانا هستند

وی اشخاص مختلف را سه نوع تقسم می کند:ساده،دانا،سوپر دانا.[۱۵]  وی در توصیه ای به پیروانش درباره این افراد( سوپر دانا) می نویسد:

در دنیای عرفان پیشنهاد می شود که از اتلاف وقت با این عده اجتناب شود[۱۶]

 به نظر می آید جناب طاهری چنان دچار تخیلات خود بوده است که خود را بالاتر از همه کس می دیده و با این سخن  راه نقد شدن خودش و عرفان خودساخته اش را بسته است، تا دلدادگانش نیز اصلا سراغ منتقدین نروند.

مرحوم آیت الله شجاعی  در باره دوری از خیالات می نویسد :

خیالات موجود در ذهن،باعث داوری و برداشت غلط می شود.این مشکل عمومی است که دامنگیر بسیاری بوده،موجب بد فهمی و فهم غلط شده و ما را از دست دیدن حقایق محروم می سازد.[۱۷]

دکتر قاسم غنی نیز سخنی دارد که به نظرم مناسب این مقام است که ذکر گردد. وی می گوید :

مهمترین علت پیشرفت تصوف این است که تصوف با قلب و احساسات کار دارد نه با عقل و منطق و بدیهی است که عقل و منطق سلاح خواص است و اکثر مردم از به کار بردن آن عاجزند و ملول می شوند. نقطه حساس انسان قلب(نفس) اوست و سخنی پیشرفت کلی می کند، که ملایم با احساسات و موافق با خواهش های قلب(نفس اماره) باشد..چون مذهب صوفی عشق و مایه او ذوق و احساس است کلامش رقیق و لطیف و موثر می شود. [۱۸]

15_ بالا خانه اش را اجاره داده است .

 او می گوید :

ما یک بالا خانه داریم برای اجاره چه بدانیم و چه ندانیم .[۱۹]  

خوب خودش نیز جزو این گروه است پس بالاخانه خود را اجاره داده است.

 

ان شاء لله در مقالات بعدی به دیگر ویژگیهای او اشاره می شود.

مهدی امین الاسلام

 

[۱] انعام/ ۹۳.

.[۲] همان،انسان و معرفت،ص۲۵.   دکتر یثربی سخنی زیبا دارد که به جا است در اینجا ذکر شود: می بینیم امروزه،به بحث از عرفان و مسائل عرفانی توجه زیادی می شود،بیشتر کسانیکه به این مباحث می پردازند،نه خودشان اهل سلوک اند نه تجربه عرفانی دارند. عرفان و شریعت،ص۱۰۱

.[۳] همان،عرفان کیهانی،ص۴۳.

.[۴] همان،بینش انسان،ص۲۶.

[۵]. همان،ص۸۸.

.[۶] همان،موجودات غیر ارگانیک،ص۶۲.

.[۷] همان،بینش انسان،ص۱۱۹.

.[۸] دوره ششم،ص۱۰۹.

.[۹] همان،ص۱۱۰.

.[۱۰] جلسه اول کمیته عرفان.

.[۱۱] برای انجام هرکاری باید به کاردان آن مراجعه کرد.در حقیقت،راه انجام کار،رجوع به همان کاردان است.همان،چند مقاله،ص۸۰.و۸۱.

.[۱۲]  روح مجرد، ص۴۲۶.-۴۶۶.

.[۱۳] همان،چند مقاله،ص۱۴۰.

[۱۴] جزوه دوره‌ی یک؛ تشعشع دفاعی و مستری، ص ۱۳۲.

.[۱۵] همان،انسان از منظری دیگر،ص۱۹۲-۱۹۳.

.[۱۶] همان،ص۱۹۴.

.[۱۷] ایت الله شجاعی،قیامت قیامت،ص۲۰.

[۱۸] تاریخ تصوف در اسلام،ص۱۷۴

[۱۹] همان،ص۴۷.

0 دیدگاه در “طاهری کیست؟ (بخش اول)

  1. منتقد حلقه میگوید:

    از یکی از مسترها سوال کردن که دیدین طاهری فحاشی کرد و رفتارهای بدی کرد؛این نشان نمی دهد که او در فاز منفی و شبکه منفی است؟؟ آن مستر در جواب گفته: (صدای استاد “طاهری” را برگردان کردیم دیدیم مثلا آنجا که گفت :”… به گور پدر فلان کس که گفته با اتصال آسیب دیده”؛ در حقیقت گفته: “نه،اتصالات ما خوب است و …!!!!!!”

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *