بسم الله الرحمن الرحیم
نقدی بر مقاله
“آزادی اندیشه از نگاهی دیگر” روزنامه اعتماد ” به قلم فرهاد رضا بیگی
نقد از: محمودرضا قاسمی
روزنامه اعتماد در مورخه ۴ شهریور ۹۲ مقاله ای را تحت عنوان آزادی اندیشه از نگاهی دیگربه قلم فرهاد رضا بیگی که احتمالا نام اصلی نمی باشد منتشر کرده است که بدون ذکر نام عرفان حلقه کیهانی و شخص موسس آن محمد علی طاهری؛ سراسر بیان و اندیشه های وی و این فرقه است که در اینجا به نقد این مقاله پرداخته می شود؛
مقاله:
“انعکاس جمعی یا روح جمعی، کالبدی مشترک و مانند یک آیینه کروی است که هر فردی در مرکز آن قرار دارد و از طریق آن، برآیند اندیشه ها و تشعشعات مختلف بر او منعکس می شود و تشدید پیدا می کند از این رو برآیند نوع تفکرات هر جامعه، به عنوان یک ویژگی عمومی در آن جامعه بروز می کند و حتی به نسل بعد هم منتقل می شود. روح جمعی یک خانواده، یک روستا، یک شهر، یک کشور و کره زمین هم به طور مستقل عمل می کند و هم در نهایت یک انعکاس کلی دارد و بازتاب آن کل هستی را فرا می گیرد.”
نقد:آقای فرهاد رضا بیگی بدون ذکر نام عرفان حلقه این مطلب را در جهت اشاعه عرفان حلقه از صفحه ۵۴ کتاب مدیریت کل نگر تالیف محمد علی طاهری نقل می کند که اصل مطلب بدین صورت است:
و منظور از روح جمعی در اینجا بر اساس آنچه طاهری در صفحه ۵۹ کتاب انسان از منظری دیگر می گوید عبارتست از:
“- افکار، احساسات و بیماری انسان (تشعشع سلولی) نیز دارای تشعشعات شعوری است.
– مجموعهی شعور تشعشعاتی افراد «روح جمعی» آن مجموعه را تشکیل داده، به این ترتیب روح جمعی خانواده، جامعه و بشریت را خواهیم داشت.”
و بر این اساس که از برآیند شعور تشعشعاتی افراد روح جمعی شکل می گیرد افراد می توانند از طریق تشعشات مثبت یا منفی با این شبکه متصل شوند.
طاهری از این شبکه تحت عنوان شبکه شعور کیهانی یا روح القدس تعبیر می کند که رحمت عام الهی در دل آن موجود است وی در این باره می گوید:
“فرادرمانی که یکی از شاخههای عرفان کیهانی (حلقه) میباشد، از حلقههایی است که در محدودهی رحمانیت عام الهی، تسهیلاتی را در اختیار ما قرار میدهد و تنها شرط تحقق آن، آمادگی برای ایجاد وحدت است، وحدت حداقل با یک نفر دیگر، تا پس از آن عضو سوم که روحالقدس یا روحالامین یا…. بوده، حلقه را تکمیل کرده و با تکمیل حلقه، عضو چهارم آن که خداوند است نیز، فیض خود را به واسطهی روح القدس جاری نماید.” ( انسان از منظری دیگر ص ۱۶)
اما حقیقت رحمانی بودن یا شیطانی بودن آن را باید از آسیب دیدگانی پرسید که بواسطه فرادرمانی نزد طاهری و مربیان وی رفته و هم اکنون در مراکز مغز و اعصاب روانی در شهرهای مختلف کشور از تهران و کرج گرفته تا تبریز، اصفهان و شیراز بستری هستند، حقیقت اتصال به این روح جمعی و شبکه را می باید از علیرضایی پرسید که پس از فرادرمانی از خود صداهای حیوانات مختلف در می آورد و به واسطه اوج بیماری از دانشگاه کنار گذاشته شده است، حقیقت این اتصال به شبکه به اصطلاح شعور مند را باید از خانم ح. پرسید که بواسطه برون ریزی های همسرش که مستر عرفان حلقه است با پسری ۴ ساله در حال طلاق گرفتن است، حقیقت این فرآیند را که آیا رحمانی است یا شیطانی می بایست از آقای ی. مدیر مسئول یکی از روزنامه های مطرح کشور پرسید که دخترش بواسطه عرفان حلقه از پدر جدا شده است و او سوال می کند براستی این چه عرفانی است که زن را از شوهر جدا می کند و فرزند را از پدر و مادر.
رحمانی یا شیطانی بودن این اتصال را باید از آقای “ک” کارمند صدا و سیما سوال کرد که با داشتن دو فرزند دختر هرروز نگران است که مبادا همسرش ( خانم ض) در اثر رفتارهای ناشی از اتصال فرادرمانگران یا از هوش رود و یا بی تاب شود به طوری که کنترل خود را از دست داده و باعث تاثر شدید دختران و جدایی آنها از خانواده شده است.
اگر این عرفان الهی بود باید بر اساس تعالیم انبیاء الهی گام بر می داشت آنجا که پیامبر اسلام ( صلی الله علیه و آله ) به پسر تازه مسلمان که سوال کرد با والدین مسیحی خود چگونه احترام کنم فرمودند: تا آنجا که می توانی آنان را احترام کن. او آنقدر به آنان احترام نمود که سبب مسلمانی آنان شد. براستی عرفان حلقه با ادعای اسلامی بودن چه پاسخی برای این جدایی ها دارد.
بسیاری از آسیب دیدگان ابراز می دارند که در نتیجه اتصال دچار شک های شدید و اتفاقات ناگوار در زندگی می شوند که وقتی به مستر ها اعتراض می کنند آنان ابراز می دارند این اتفاقات برون ریزی موجودات غیر ارگانیک (جن ها) و کالبد های ذهنی (ارواح خبیث گذشتگان) که هر دو در درون افراد از کودکی لانه کرده اند می باشد، سوال این است بر اساس کدام دلیل عقلی شما همه انسان ها را بیمار می دانید مگر آنکه خلاف آن ثابت شود ؟! ادیان الهی که همه انسان ها را به دید سلامت نگاه می کنند. بر اساس کدام دلیل عقلی این موجودات (جنیان) از بدو تولد در درون افراد لانه می گزینند؟! آیا واقعا این اتصال شما برون ریزی است یا راه را برای ورود این موجودات و نیرو های شیطانی باز می کنید؟!
بر اساس گزارش های آماری از مراکز روانی شهر های مختلف کشور افراد آسیبدیده پس از اتصال به بیماریهای روانی دچار میشوند که قبلا به هیچ وجه دچار نبودهاند.
نویسنده در ادامه مقاله خود می گوید:
“تشعشع اندیشه، کلام و رفتار هر فرد نیز در جامعه به همین شیوه منعکس می شود بدون اینکه نیاز به تریبون و رسانه یی داشته باشد حتی لازم نیست راجع به آنچه در پس ذهن و اندیشه او قرار دارد، سخنی بگوید زیرا این انتقال و اثرگذاری توسط عنصری به نام شعور انجام می شود که نه ماده است و نه انرژی و می توان آن را معادل آگاهی در نظر گرفت به عبارت دیگر پشت هر حرکتی آگاهی (شعوری) نهفته است که سرعت حرکت آن بی نهایت است یعنی در کسری از ثانیه همه هستی را در برمی گیرد. به دلیل خاصیت فرادرمانی، آگاهی بدون زمان و در همه جا در حال پخش شدن است. نتیجه درک این مهم انسان را به شناختی عمیق تر از خود نزدیک می سازد که تشعشع اندیشه، کلام و رفتار تک تک انسان ها تا چه حد قدرتمند است و برآیند کل این تشعشعات شعوری تعیین کننده وضع موجود جامعه است بنابراین با ادراک این موضوع ضرورت ارزیابی از خود، مراقبت از خود و حرکت در مسیر خودآگاهی برای تک تک افراد یک جامعه بیش از پیش آشکار می شود از طرف دیگر نیز تاثیر جامعه بر فرد نیز با شدت بیشتری قابل لمس خواهد بود.”
منظور از تشعشات شعوری در واقع همان اصطلاحاتی است که طاهری در دو حیطه شبکه مثبت و منفی تعریف کرده است، وی این تشعشات را این گونه تعریف می کند:
در دوره چهارم مباحث درسهای عرفانی که شخص محمد علی طاهری تدریس کرده است این تشعشع ها در دو گروه طبقه بندی شده است
الف) مثبت
شامل:
مثبت ۱: به معنای اینکه افراد در هرجا با اعلام کلامی یا اتصالی ” مثبت ۱″ طلب خیر و طلب رشد و کارکشایی برای یکدیگر می کنند
مثبت ۲: به معنای پیام روح از طریق شبکه مثبت به کالبد ذهنی (روح سرگردان) رسیده به عنوان مثال پیام برای افراد از دنیا رفته.
ب) شبکه منفی
۱. کنترل تشعشع منفی به معنای رفع طلسم و جادو از طریق جن
۲. کنترل پارازیت شعوری که همان تعبیر چشم زخم است
۳.کنترل تشعشع منفی در جلوگیری از نفوذ (مسخ کردن، اعمال اراده، فکر خوانی و احضار روح و ..)
۴. کنترل تشعشع منفی ناشی از نفرین و دعا (اشتیاق تاثیرگذاری)
و موارد منفی
۵ و ۶ و ۷. در بحث سایمنتولوژی
نفس این تقسیم بندی از اعتقاد طاهری به این موارد (طلسم ، جادو، احضار) حکایت دارد همانطور که خود در جای جای صحبت هایش بدان اشاره می کند ، نکته اصلی در این تشعشعات پذیرش و یا نوعی تسلیم محض در برابر آن است که منطقی پشت آن نیست؛ یعنی از کجا می توان تشخیص داد که با گفتن مثبت ۱ و پذیرش آن شخص با شبکه های منفی و شیطانی ارتباط برقرار نکند؟! و از کجا معلوم که اگر فرد ساحت وجودی خود را در مقابل این تشعشعات ( بر فرض صحت) باز گذاشت امکان نجات در آینده از دست آنها را داشته باشد؟! آیا شما قرآن را ملاک و شاخص می دانید؟ مگر در کتاب خدا بارها از انسان درخواست نشده که به عقل و تفکر و تدبر بپردازد؟ آیا این همه افلا تعقلون ها در قرآن گواه نیست؟ به کدام دلیل عقلی و مجوز شرعی شما انسان ها را به ناکجا آباد متصل می کنید؟ این اجازه را از چه منبعی دریافت کرده اید که بیان می کنید برای اتصال در مواردی حتما باید از مدیریت عرفان حلقه اجازه داشت؟ آیا این اتصال ، اتصال به اجنه و باز کردن راه ورود شیاطین به زندگی افراد نیست آنجا که قرآن کریم می فرماید:
” إِنَّما سُلْطانُهُ عَلَى الَّذِینَ یَتَوَلَّوْنَهُ وَ الَّذِینَ هُمْ بِهِ مُشْرِکُونَ”.( نحل/۱۰۰)
ضمیرهاى مفرد سهگانه به کلمه شیطان بر مىگردد، و معناى آیه این است که
__________________________________________________
ترجمه المیزان، ج۱۲، ص: ۴۹۶
سلطنت و برش شیطان منحصر در کسانى است که او را ولى خود مىگیرند تا او به دلخواه خود امور ایشان را تدبیر کند، و او هر چه کرد اینان اطاعتش کنند، و نیز در کسانى است که به خدا شرک مىورزند و بجاى خدا شیطان را ولى خود مىگیرند و او را رب و مطاع خود مىپندارند، زیرا اطاعت، خود عبادت است، هم چنان که فرمود:” أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یا بَنِی آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّیْطانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ وَ أَنِ اعْبُدُونِی” «۱».( (۱) آیا اى بنى آدم با شما عهد نکردیم که شیطان را عبادت مکنید، او براى شما دشمنى آشکار است و اینکه مرا عبادت کنید؟ سوره یس، آیه ۶۱.)
باید به طاهری گفت آیا جوابی پیش خدا داری که با انواع ترفندها و اتصالات راهی را به روی انسان های بی گناهی باز می کنی که رهایی از آن ها برایشان به راحتی مقدور نیست؟!! و نمی دانند به چه کسی و به کجا متصل می شوند! و نمی دانند که این اتصال شاید شیطانی باشد!
نکته ای دیگر که طاهری در مورد خروج کالبد ذهنی ( یا همان ارواح خبیثه ) از بدن افراد عنوان می کند این که ادعا می کند در حین خروج آن ها، در ابتدا آن کالبد درفضایی تاریک قرار می گیرد و در انتها به راهرویی نورانی می رسد قرآن بیان می کند که مومنین را از تاریکی ها به نورانیت می رساند و تنها کفار از نور به تاریکی و ظلمات می رسند، سوال اینجاست که اگر این ارواح خبیثند ( کالبد ذهنی) چرا در انتها به نور می رسند ؟! مگر اینها موجب آزار و اذیت افراد نمی شدند چطور نشانه ای که از این کالبد ها ی خبیث می دهید ( خروج از تاریکی به نور) نشانه اهل ایمان است؟ اگر آنها خبیث اند که نباید به نور برسند؟
قرآن کریم در این باره می فرماید:
در (بقره/۲۵۷):
خداوند سرور کسانى است که ایمان آوردهاند. آنان را از تاریکیها به سوى روشنایى به در مىبرد. و [لى] کسانى که کفر ورزیدهاند، سرورانشان [همان عصیانگران] طاغوتند،که آنان را از روشنایى به سوى تاریکی ها به درمىبرند. آنان اهل آتشند که خود، در آن جاودانند.
علامه طباطبایی (ره) در تفسیر المیزان در این باره می فرماید: حق مطلب این است که اینگونه امورى که خدا از آنها خبر داده که بندگان هنگام اطاعت و معصیت آنها را ایجاد مىکنند، امورى حقیقى و واقعى هستند، مثلا اگر مىفرماید که بنده مطیع را از ظلمت به سوى نور، و گناهکار را از نور به سوى ظلمت مىبریم، نخواسته است مجاز گویى کند، الا اینکه این نور و ظلمت چیزى جداى از اطاعت و معصیت نیست، بلکه همواره با آنهاست، و در باطن اعمال ما قرار دارد و ما قبلا در اینباره سخن گفتیم. (ترجمه المیزان،ج۲،ص: ۵۲۸)
نویسنده مقاله در ادامه قلم فرسایی های خود بیان می دارد:
“اگر جامعه یی در یک آزمون مردود شود مورد آموزش دوباره قرار می گیرد تا آگاهی های لازم را بگیرد و به سطح مورد نیاز از آمادگی برسد و در زمانی دیگر مورد آزمون مجدد قرار بگیرد و پس از کسب نمره قبولی، تعالی مورد نیاز آن جامعه صورت پذیرد. به هر میزان که جامعه یی نخواهد درس ها، پیام ها و آگاهی های مربوط به تعالی، ارتقا و پیشرفت خود را از راه های مسالمت آمیز و کم هزینه بگیرد اکوسیستمی که آن جامعه را در برگرفته به راه های سخت تر و پرهزینه تر متوسل می شود و اگر باز هم درس گرفته نشود با شیوه هایی به ظاهر خشن آنقدر ماجراهای مشابه که در حقیقت جنبه آموزشی دارد، تکرار خواهد شد تا درس آن گرفته شود و پرونده مربوط به آن موضوع بسته شود”
باید از ایشان پرسید عبارت” به هر میزان که جامعه یی نخواهد درس ها، پیام ها و آگاهی های ….خود را از راه های مسالمت آمیز و کم هزینه بگیرد اکوسیستمی که آن جامعه را در برگرفته به راه های سخت تر و پرهزینه تر متوسل می شود” آیا توسل به نارضایتی ها و جنبش های اعتراضی نیست و آیا این عبارت دعوت افراد تحت نام و لوای روح جمعی و شبکه شعور برای یک جنبش اعتراضی نیست همانطور که در روزهای اخیر افرادی از این فرقه در نقاط مختلف جهان مثل لس انجلس و فرانکفورت و حتی در نقاطی از کشورمان دست به تجمعات غیر قانونی زده اند و فراتر از یک موسسه عرفانی دست به تجمعات غیر قانونی و در حقیقت ضد امنیتی زده و این جریان را سیاسی کرده اند!
و باید از نویسنده مقاله پرسید عبارت دیگر”اگر باز هم درس گرفته نشود با شیوه هایی به ظاهر خشن آنقدر ماجراهای مشابه که در حقیقت جنبه آموزشی دارد، تکرار خواهد شد” آیا دعوت افراد به خشونت در جامعه نیست، مسلم است که از این عبارات چنین درخواستی برداشت می شود.
نویسنده ادامه می دهد:
” در این میان ممکن است تاخیری به وجود بیاید و سال ها زمان صرف شود اما در نهایت این فرآیند گذار صورت می پذیرد. به عنوان مثال اگر روح جمعی جامعه یی از پیچیدگی و سخنان سخت خسته شده باشد و تشنه شنیدن اندیشه و سخنی ساده باشد، این به منزله دادن یک سفارش به هستی است، چنانچه آموزش، آمادگی و ظرفیت های لازم در روح جمعی آن جامعه ایجاد شده باشد به این خواسته با ظهور اندیشمند، تفکر، گفتمان و قرائتی ساده پاسخ داده خواهد شد. بنابراین اگر گفتمانی در سپهر عمومی آشکار می شود و به شکلی فراگیر جامعه یی را در بر می گیرد، باید متوجه بود که ریشه ظهور و حضور این گفتمان از خواست عمومی آن جامعه نشات می گیرد که با قانونی به نام بازتاب (هر خواسته و اشتیاقی مطابق عدالت حاکم بر هستی پاسخی دارد) به این اشتیاق جامعه پاسخ مثبت داده شده است.”
نویسنده که به عنوان یک مبلغ عرفان حلقه بدون اینکه نامی از این فرقه انحرافی بیاورد نقش مربی و مستر ایفا می کند قانون بازتاب را به نقل از کتاب انسان از منظری دیگر صفحات ۱۹۵ تا ۱۹۷ نقل می کند می توان فهمید که بر چه اساسی به کمک شبکه ها ترتیب گمراهی انسان داده میشود و چگونه بر انسان شیطان گمارده می شود.
و در واقع منظور ایشان از این انعکاس و بازتاب اشتیاق جامعه به دریافت مباحث شخص طاهری است که به صورت اشتیاق در شبکه شعور کیهانی منعکس می شود، حال سوال اینجاست که چگونه در یک رسانه رسمی که از بودجه عمومی این کشور ارتزاق می کند از فرقه ای تبلیغ می شود که گمراهی رهبریت این فرقه و تعارض آموزه های او با قرآن کریم آشکار شده و تا بحال مقالات و کتب متعددی در این راستا به رشته تحریر در آمده است ؟
نویسنده در ادامه می افزاید:
“اینگونه نیست که هر اندیشه یی که عرضه شود فورا مورد استقبال عمومی قرار گیرد. بر این اساس می توان نتیجه گرفت که باید فضای طرح اندیشه های مختلف را در جامعه ایجاد کرد و در کرسی نقد و ارزیابی قرار داد، در نهایت این جامعه است که از این روند بهره مند می شود به دیگر بیان طرح اندیشه ها به ارتقا و رشد فکری جامعه کمک می کند در مقابل اگر تبادل اندیشه متوقف شود یا بخش هایی سانسور و سرکوب شود جامعه با آسیب ها و آفت های دیگری مواجه خواهد شد. همین که اندیشه یی فرصت طرح آزادانه نداشته باشد، مخفی نگاه داشته شود و نتواند از مواضع خود دفاع کند یا با آن برخورد شود به نوعی در موضع مظلومیت و حقانیت قرار خواهد گرفت. لذا آفت این برخورد، بسیار بیشتر از آن است که به صورت آزادانه و علنی به بحث و بررسی گذاشته شوند. بهترآن است منتقدین با حضور صاحبان اندیشه و دادن فرصت دفاع، آنان را به نقد و چالش بکشند. در حال حاضر بزرگ ترین نیاز جامعه، فراهم کردن بستر رویارویی اندیشه هاست. که همان نشست، گفت وگو، نقد، طرح و تبادل اندیشه و انتقال تجربه و ارزیابی های بی طرفانه است، تا در نهایت جامعه خود تشخیص دهد چه تفکری کارایی دارد و برای آن جامعه مفید است.”
اگر منظور نویسنده از عنوان ” مظلومیت” بازداشت طاهری است باید گفت که او هرگز بواسطه اندیشه اش بازداشت نشده است اگر چه جا داشت که بواسطه اندیشه انحرافیش بازخواست شود، بلکه بواسطه شاکیان خصوصی آسیب دیده و دخالت در امور پزشکی و آسیب رساندن به افراد تحت بازداشت می باشد که این امر با سوال از دادگاه به راحتی امکان پذیر است.
اما اینکه نویسنده ادعا می کند که هیچ باب نقد و گفتگویی وجود ندارد نیز کذب محض است ، هم اکنون در فضای مجازی این گفتگو صورت می گیرد و در عرصه جامعه نیز در چند هفته اخیر در فرهنگسرای فردوس و پژوهشکده باقرالعلوم ( علیه السلام) این فضا برای نقد و بررسی منصفانه صاحب نظران مهیاست پس این گونه سخن راندن نویسنده مقاله یا از بی اطلاعی ایشان است و یا خدای ناکرده غرض ایشان.
در مجموع این سوال بی جواب می ماند که چگونه یک روزنامه رسمی بدون اطلاع از ماهیت مطالبی که منتشر می شود اقدام به چاپ آن می نماید.
باید از نویسنده مقاله که اعتقاد دارد مطالب طاهری اندیشه ای است که باید در جامعه گسترش داده شود سوالات دیل را پرسید و بیان داشت که طاهری نه تنها اندیشه مستقلی ندارد بلکه رهیافت های او اندیشه های ناقص و التقاطی از فرقه های منحرف مختلف است.
- آیا دخالت در درمان بدون مجوز اندیشه است؟
- آیا بیرون کردن موجودات غیر ارگانیک(!) از بدن ها اندیشه است؟
- آیا اهانت به مقدسات در جلسات داخلی کمیته عرفان حلقه به همراه خانم نیرو منش و آقای نجفی و… اندیشه باطلی نیست؟
- آیا برگردان صدای افراد با نرم افزارهای خاص و استفاده شیطانی از آنها اندیشه باطلی نیست؟
- آیا بی احترامی به قوانین کشور و اعلام علنی این که من مانند گالیله باید از سد قوانین موجود بگذرم اندیشه باطلی نیست؟
- آیا انکار ضروریات دین اسلام مثل خمس اندیشه باطلی نیست؟
- آیا بی احترامی به قبور ائمه اطهار ( سلام الله علیها) اندیشه ای متاثر از وهابیت نیست؟
- آیا تمسخر منجی آخر الزمان و امام شیعیان با عنوان” اگر بیاید اول باید برود امتحان رانندگی بدهد و معلوم نیست در گرفتن گواهی نامه قبول شود” اهانت به کل شیعیان نیست؟
- راستی آقای نویسنده می داند مثبت ۳ و مثبت ۴ چیست و چرا طاهری در خصوص آن هیچ صحبتی نمی کند؟
والسلام علی من التبع الهدی