توضیح: در بخش نخست پروفسور نامآور نتیجه گرفت که ادعای ارتباط با روح القدس تنها از طریق منجی موعود، امکانپذیر است، دوم اینکه اگر درمان توسط شعور الهی صورت میگیرد، به حضور درمانگر چه نیازی است، سوم اینکه فرض که انسان بتواند روح القدس را احضار کند، این کار “احضار روح” است که عملی گناهآلود است.
ادامه مطلب را از زبان این متخصص طب مکمل در ارمنستان پی میگیریم:
انرژی یا روحالقدس؟
نتیجه گرفته میشود که در این روشها عملاً انرژی است که فراخوانی میگردد؛ نه روحالقدوس؛ ضمن اینکه درمانگر با قراردادن دست و یا قرارگرفتن در سمتهای مختلف بیمار، جریان را هدایت میکند. حال اینکه منبع این انرژی الهی است یا شیطانی بهراحتی میتوان نتیجهگیری مشخصی داشت! آیا شعور الهی نیازمند این هدایت است؟
بنابراین در آموزههای این “فرقه” پارادوکسهایی مشاهده میگردد که عملاً برای عوامفریبی به کار میروند: از یک سو ارتباط با روحالقدس، از سوی دیگر نسبتدادن این روشها به طب مکمل؛ در حالی که با احضار روح توأم است.
میستیک و فوقِ خرافی
در آموزههای این روشها مطالبی مشاهده میگردند که به آنها جنبه میستیک و فوق خرافی میدهد؛ برای مثال فعالان این فرقه متعصبانه معتقدند که هرگونه انتقاد یا مخالفت با آموزهها یا باورداشتن هرگونه روشی به جز فرادرمانی و سایمنتولوژی حتی بدون اظهار این انتقادات٬ موجب قطع تواناییِ تفویضشده میگردد. یا اینکه معتقدند که هیچگونه رژیم غذایی و یا پرهیز برای هیچ فردی و حتی بیماران نیاز نیست و هرکس میتواند هرچه میل دارد، به میزان تمایل بخورد و بیاشامد؛ زیرا روح القدوس نگهبان اعضای فرقه بوده و از بیماری آنها جلوگیری میکند.
موجودات غیرارگانیک
همچنین مبحث بسیار جذابی در این آموزها وجود دارد که کتب درسی آن نیز که در ارمنستان برای ارسال به ایران در سال ۲۰۱۱ میلادی چاپ شده است. مبحث مزبور و کتاب درسی آن “موجودات غیر ارگانیک” نام دارد که نامی مدرنشده برای ارواح خبیثه، اجنه، دیو و امثال آنها میباشد!!!
چنین اعتقادات خرافی موجب اتخاذ جبهه خصمانه از سوی این فرقه نسبت به کلیه شاخههای پزشکی بوده و اگرچه این فرقه برای نفوذ و پاگیری در دانشگاههای پزشکی تلاش میکند، ولی هدف اصلی آن:
(۱) دادن صورت علمی-پزشکی به این آموزههای خرافی
(۲) جایگزین نمودن و ترویج آموزههای خود به جای تمام روشهای موجود پزشکی است.
دوری از اقسام دیگر طب
یکی دیگر از نکات جالب در آموزههای فرادرمانی و سایمنتولوژی، ممنوعیت همزمانی و تلفیق هرگونه درمان و دارو با این روشهاست؛ بدین معنی که بیمار در طی دوره درمان خود با فرادرمانی و سایمنتولوژی مجاز به دریافت هیچگونه درمان و داروی دیگری نبوده، روشهایی نظیر طب سوزنی، جراحی، حجامت و فصد اصولاً مردود میباشند؛ زیرا موجودات غیر ارگانیک از راه خراشها و یا سوراخهای ایجادشده، وارد بدن میگردند و میبایست به روشهایی که از قرون وسطی میشناسیم، از بدن دفع گردند.
این در حالی است که در بدن هر انسانی به طور طبیعی هفت روزنه (حفرههای بینی، گوش، دهان مقعد و مخرج ادرار) با کالیبر بسیار بزرگتر از خراشهای حجامت و یا طب سوزنی و یا تزریقات وجود دارد که “غیرارگانیکها” از طریق آنها بسیار راحتتر و بدون زحمت میتوانند به بدن وارد شوند. حال تصور کنید در این فرقه چه موضعی نسبت به تزریق خون وجود دارد!
مسترهای درمانشده و بیمارتر شده
اینجانب شخصا از سال ۲۰۰۷ میلادی با فرادرمانی و نیز ریکی و بیولوکیشن آشنا شده و زمان قابل توجهی را صرف مطالعه اثرات مثبت و منفی درمانی آنها نمودم. طی مدت حدود ۶ ماه با بیش از ۵۰۰ نفر از مسترهای موسسه فرهنگی هنری عرفان کیهانی حلقه و حتی مدیران و مسئولان این موسسه که برای آموزش و دریافت سرتیفیکیت طی سالهای ۲۰۱۰ و ۲۰۱۱ به دانشگاه طب سنتی ارمنستان (این دانشگاه دارای شباهت اسمی با دانشکده ما میباشد) اعزام میشدند، آشنا شده و مشاهده نمودم که عملاً ۹۵ درصد آنها دچار اختلالاتی میباشند که از دیدگاه طب سنتی ایرانی، غلبه سودا و یا بلغم نامیده میشوند؛ نظیر ملانکولی٬ ام.اس.٬ پسوریازیس، صدا در گوش٬ توهمات دیداری و شنیداری٬ اختلالات فشار خون٬ اختلالات خواب٬ بیماریهای کلیوی٬ میگرن٬ اختلال دوقطبی و نظایر آنها.
که البته در زبان خود آنها این پدیدهها “تسخیرشدن توسط موجودات غیر ارگانیک” و در برخی موارد “پروسه برونریزی” نامیده میشود! بسیاری از اعضای این فرقه که به بنبست درمانی رسیدهاند، در حال حاضر توسط پزشکان موسسه تحقیقات حجامت ایران که شعبه این دانشکده در ایران میباشد و یا در سایر مراکز درمانی تحت درمان قرار داشته و تلاش میگردد تا آنها را از پیامدهای مخرب فرادرمانی و سایمنتولوژی نجات دهند که البته کار سادهای نیست؛ زیرا تخریب روانی و فیزیولوژیک این دو روش در انسانها بسیار عمیق است.
هرکسی نباید فرادرمانگر شود
یکی از علل اصلی بروز چنین پیامدهایی این است که اعضای این فرقه عملاً فاقد اطلاع کافی از ماهیت انرژی در سطح دستکم یک پرستار معمولی میباشند؛ این در حالی است که کار با انرژی نیازمند این است که بدانیم به چه کسی، در چه شرایطی و به چه میزان میتوان انرژی داد تا دچار عوارض نگردد.
از سوی دیگر فرد درمانگر نیز باید دارای ویژگیهای خاصی باشد تا دچار عوراض ناشی از فعالیت خود نگردد، به عبارت دیگر از دیدگاه طب سنتی ایرانی اسلامی باید فردی دموی و یا دست کم صفراوی باشد. در غیر این صورت خود دچار عوارض عمیق میگردد.
تغییر مفهوم بیماری و درمان
در این روشها بیماری عبارت است تاثیر شعور منفی (انرژی منفی) و یا غلبه موجودات غیرارگانیک (دیدگاه یهود به علت بروز بیماری) و درمان عبارت است از باور به آموزههای فرقه و رویگردانی از آموزهها موجب بروز مجدد بیماری حتی با شدت بیشتر میگردد. با توجه به اینکه در آموزههای این فرقه هیچگونه دیدگاه تخصصی پزشکی وجود نداشته، بلکه تسلیم کورکورانه تبلیغ میگردد، این آموزهها بیشتر به شمنیزم شباهت پیدا کردهاند تا یک روش درمانی.
ارسال انرژی منفی برای مخالفان
فعالان این فرقه حتی در سایتهای اینترنتی رسماً برای مخالفان خود چیزی به نام “انرژی منفی” ارسال مینمایند که شبیه به طلسم عمل کرده و موجب مختلشدن روند عادی و صحیح فعالیت کسی میگردد که انرژی منفی برایش ارسال شده و یا ارسال انرژی دفاعی برای همسو و همعقیدهسازی مخالفان فرقه.
به عبارت دیگر جادوگری و استفاده از طلسم و نظایر آنها عملاً در آموزههای این فرقه تدریس میگردند. البته مجددا یادآوری مینمایم که میزان تاثیرپذیری فرد هدف تا حدود زیادی مشروط به باور وی بر این تاثیرات است. ولی از سوی دیگر نباید این واقعیت تلخ را نادیده بگیریم که تعداد افرادی که به جادو و نیروهای سیاه عقیده و حتی علاقه دارند، در هر جامعهای بسیار زیاد است؛ لذا کسانی که قربانی این فرقه میشوند کم نیستند.
ادامه فعالیت در ارمنستان
البته در جمهوری اسلامی ایران با این فرقه برخورد قانونی در نهایت شدت صورت پذیرفته و از فعالیت آن جلوگیری اکید به عمل آمده است. لذا این فرقه با انتقال مقر خود به ارمنستان و جلب مریدانی و چاپ کتابهای درسی خود در ارمنستان و بستن قرار داد با برخی موسسات و حتی دانشگاه طب سنتی ارمنستان قصد دارد تحت عنوان “طب مکمل” فعالیتهای خود را با شدتی بیش از قبل دنبال نماید و حتی سایتهای خود را احیا نموده و در این سایتها میتوان موسسات همکار و پشتیبان مالی آنها را در ارمنستان و سایر کشورها ملاحظه نمود.
فرقه مذکور در این راستا حتی در کشور روسیه نیز فعالیت خود را شروع نموده و نمایندگانی در این کشور بکار گماشته است.
هدف واقعی از درمانگری
آنچه که از فعالیت چند ساله این فرقه بارز و مشهود میباشد این است که “درمانگری” تنها یک شعار پوچ برای جلب افراد و پوششی برای هدف اصلی فرقه یعنی میل به تسخیر قدرت در جامعهای است که در آن فعال میباشند و در حال حاضر نیز مرحله تقیه را طی مینمایند.
عواقب ادامه فعالیت حلقه
جلوگیرینکردن از فعالیت این فرقه در ارمنستان و روسیه، صرف نظر از بروز تنشهای اجتماعی و سیاسی و دینی که بررسی آنها در صلاحیت نهادهای فرهنگی و دینی است، منجر به بروز بحران شدید روانی و فیزیولوژیک خواهد شد که برطرفسازی آن کار سادهای نخواهد بود.
نکته جالب اینکه سیستمهای ریکی، آیورودا، یوگا که اینجانب با دستاندرکاران آنها در ایران و سایر کشورها آشنا میباشم، هیچگاه مدعی دیدگاه عرفانی و ماورائ طبیعی نبوده، چنین مطالبی را در آموزهها جای نمیدهند.
این دانشکده به لحاظ آشنایی تئوریک و عملی با آموزههای فرقه حقله و داشتن تجربه عملی غنی و نیز کادری آگاه، آمادگی خود را برای کمک در مبارزه با فرقه عرفان کیهانی چه در بعد تحقیقاتی و چه در بعد درمان و رفع آسیب از قربانیان فرقه مذکور اعلام مینماید که البته نیازمند استقبال و حمایت مسئولین میباشد.