بهداشت معنوی؛ کتاب «مثبت فکر نکنید» اثر دکتر گابریله اوتینگن (Gabriele Oettingen) محقق و روانشناس معروف آلمانی است که با ترجمه فارسی حسین رحمانی در ایران در چند نوبت به چاپ رسیده است. این کتاب در تهران به چاپ رسیده و ناشر این اثر «ترجمان علوم انسانی» می باشد. عنوان اصلی کتاب «بازاندیشی در تفکر مثبت: درون علم جدید انگیزش» (Rethinking positive thinking : inside the new science of motivation) میباشد.
خانم اوتینگن در ۲۲ ژوئیه ۱۹۵۳در مونیخ آلمان متولد شد. نام اصلی وی پرنسس گابریله اوتینگن اسپیلبرگ است؛ اما در سراسر جهان او را با نام گابریله اوتینگن میشناسند. خانم اوتینگن هماکنون یکی از استادان تمام دانشگاه نیویورک و دانشگاه هامبورگ آلمان در رشته روانشناسی است. شهرت اصلی ایشان بیشتر برای تحقیق در زمینه چگونگی تفکر افراد در مورد آینده است و اینکه این احساسات و تفکرات چطور بر رفتار آنها تأثیر میگذارد. خانم اوتینگن در کتاب «مثبت فکر نکنید» نیز در همین راستا به بررسی نقش مثبت اندیشی در زندگی و رسیدن به اهداف پرداخته است.
در فرهنگ امروزی، گفته میشود باید «مثبت فکر کنیم» چرا که حرف زدن از مشکلات موجب انفعال و بههمریختگی روحی می گردد. پس باید «مثبت فکر کنیم» و «بر روی هدف خود تمرکز کنیم» تا موانع را راحتتر از پیش رو برداریم و به موفقیت برسیم. اما حاصل تحقیق علمی و روشمند خانم اوتینگن چیز دیگری است. ایشان در این تحقیق خوشبینی و مثبت اندیشی را در حیطههای مختلف زندگی شخصی و همچنین در روابط گستردهتر اجتماعی به روش علمی بررسی کرده و به این نتیجه میرسد که خوشبینی، برخلاف تصور رایج، ما را دچار انفعال میکند و احتمال رسیدن به موفقیت را کاهش میدهد.
خانم اوتینگن در این کتاب روش چهار مرحلهای «مقابلۀ ذهنی» را پیشنهاد میکند و نشان میدهد که چطور میتوان از این روش در سه حیطۀ سلامت فردی، روابط دوستانه، و مدرسه و محیط کار استفاده کرد. این تحقیق نشان میدهد چگونه خیالبافی درباره آینده میتواند انرژی فرد را برای اقدام و پیگیری هدف هایش هدر دهد. تفکر مثبت ذهن را به گونهای فریب میدهد که گویا اکنون به هدف دست یافته است در نتیجه عزم انسان را برای پیگیری رسیدن به آن هدف تضعیف میکند.
البته خانم اوتینگن منفی بافی را نیز رد می کند. از نظر ایشان منفی بافی هم به اندازه مثبت اندیشی زیان آور است و می تواند به فرد آسیب برساند. در عوض کارآمدترین و اثربخشترین رفتار برای رسیدن به هدف ایجاد تعادلی از خوشبینی و بدبینی است. در این شیوه شما هم اهدافتان و هم موانعی که شما را از دستیابی به آنها باز میدارد، به تصور در میآورید و در مسیر آن تلاش می کنید.