- نقد اول) ابهامهای این اصل
درباره این اصل، چند سؤال مطرح است که نویسنده به آنها نپرداخته است:
سؤال اول: اطلاعات شبکه مثبت و شبکه منفی از چه راهی به دست میآید؟
سؤال دوم: چگونه میتوان تشخیص داد که اطلاعات دریافت شده از شبکه مثبت است یا از شبکه منفی؟
سؤال سوم: آیا کسی که اطلاعات شبکه مثبت را دریافت میکند باید از شرایطی ویژه برخوردار باشد یا هر کسی میتواند این اطلاعات را دریافت کند؟
سؤال چهارم: آیا کسی که اطلاعات ماورایی مثبت را دریافت میکند باید آنها را به مشورت، ارزیابی و راستی سنجی بگذارد تا مطمئن شود این اطلاعات از شبکه منفی نیست یا این که راستی سنجی لازم نیست و خود وی میتواند درست و نادرست را از یکدیگر بشناسد؟
سؤال پنجم: آیا کسی که قرار است این اطلاعات به او گفته شود (یعنی مردم) لازم است دارای شرایط مناسبی برای دریافت باشد یا فرقی نمیکند و به هر کسی میتوان اطلاعات مزبور را گفت؟
نویسنده به پاسخ سؤالات بالا نپرداخته، در حالی که به نظر میرسد دانستن آنها در نتیجه گیری نهایی این اصلی، تأثیر دارد.
- نقد دوم) مرز بین اطلاعات شبکه مثبت و منفی
نویسنده در تبیین مرز بین اطلاعات شبکه مثبت و شبکه منفی، دچار اختلاط شده است. چنانکه در بررسی اصلهای ۲۷، ۲۸ و ۲۹ گذشت برخی موارد را که وی از اطلاعات شبکه منفی میشمارد به طور مطلق از شبکه منفی نیست. اگر در یک جمله بگوییم: «آنچه پسندیده است از شبکه مثبت است و آنچه ناپسند است از شبکه منفی است» معیاری بهتر برای تفکیک این دو دسته اطلاعات خواهد بود ولی نویسنده چنین معیاری را مطرح نکرده و لذا حزن، اندوه، ترس یا اطلاع از اسرار دیگران را به طور مطلق از شبکه منفی میداند در حالی که این موارد، گاهی از شبکه مثبت است. باید دانست که گاهی ممکن است شبکه منفی، برخی اطلاعات را به عنوان شبکه مثبت به انسان ارائه کند اینجاست که مسئله بر انسان مشتبه و دشوار خواهد شد. شیطان که شبکه منفی است گاه از راه توصیه به کشف اسرار دیگران، نفوذ در حریم آنان و آزار دادن آنها وارد میشود و گاه از راه نیکیها، خدمت به مردم، خیرخواهی، رفع مشکلات آنان، آرامش دهی، شادی بخشی و حتی آوردن مکتب و مذهب جدید به هدف نجات انسانها. برخی عنوانها زیبا هستند اما شبکه منفی از همین زیبایی برای انحراف انسان استفاده میکند. از این رو برای تشخیص و تمایز اطلاعات شبکه مثبت و منفی، مرزبندی دقیقتری نیاز است. مثلاً اگر مبارزه با دولت طاغوت، باعث کشته شدن چند انسان و ناآرامی مردم شود اما بالاخره این دولت را برکنار کند و موافقت با او آرامش را در پی داشته باشد کدامیک از شبکه مثبت و کدامیک از شبکه منفی است. اگر دروغ، مایه اصلاح بین دو نفر و صدق، مایه اختلافشان باشد، اگر تهدید و ترساندن کسی باعت خودداری او از جنایت شود و مانند این موارد چگونه میتوان در این موارد اطلاعات را مرزبندی کرد.
از سوی دیگر، خود نویسنده، از رواج برخی مکاتب عرفانی نوظهور ابراز نگرانی میکند[۱] در حالی که برخی از همین مکاتب، در صدد رساندن مردم به شادی، آرامش، وحدت و مانند اینها هستند. حال با معیاری که وی به دست داده است آیا میتوان گفت این مکاتب، اطلاعات خود را از شبکه مثبت دریافت کرده اند و در نتیجه مسیر آنان، عرفان کمال است!؟
- نقد سوم) چگونگی اثبات دریافت اطلاعات
نویسنده از چگونگی و راه اثبات دریافت اطلاعات سخنی به میان نیاورده است. گویا برای وی اهمیت ندارد که انسان اطلاعات خود را از چه راهی به دست آورده باشد. بلکه همان معیاری را که خود در تفکیک اطلاعات، آورده کافی میشمارد اما جای این گمان هست که با توجه به فعالیت فراوان شبکه منفی، چه پسا اطلاعات را شبکه منفی به دست داده باشد.
پی نوشت:
[۱] ر.ک به: عرفان کیهانی، ص ۴۴ و ۴۵ .