بهداشت معنوی؛ در سلسله یادداشتهای «اختربینی و اخترشناسی؛ گذر از شبهعلم به علم» که تاکنون ۳ شماره از آن را مطالعه کردید، به بررسی شبهعلم آسترولوژی و ادعاهای آسترولوژیستها در زمینه استفاده از صور فلکی و برجهای فلکی برای دستیابی به رموز جهان، تعیین سرنوشت بشر و مسائل دیگر پرداختیم. در این یادداشت به بررسی تاریخچه «نامرولوژی» یا «عددشناسی» (Numerology) خواهیم پرداخت. ریشههای نامرولوژی به حروف ابجد باز میگردد. بنابراین در این یادداشت با بیان مفصل ریشههای شبهعلم ابجد پرداخته تا بتوانیم عملا نامرولوژی را مورد نقد علمی قرار دهیم.
«جِماتْریا» (Gematria) به معنای اعطاء مقادیر عددی به حروف و سپس استخراج مقادیر عددی اسامی از حروف تشکیلدهنده اسم و درنهایت نسبت دادن آن مقادیر به معنای مذهبی، به دوران باستان برمیگردد. کتیبهای آشوری مربوط به قرن هشتم قبل از میلاد به سفارش «سارگون دوم» (Sargon II) وجود دارد که میگوید: «پادشاه، دیوار دور-شاروکین (انگلیسی: Dur-Sharrukin) (سریانی: ܕܘܪ ܫܪܘ ܘܟܢ) (خورسآباد امروزی در شمال عراق) را به طول ۱۶۲۸۳ ذراع ساخت تا با مقدار عددی نام خود مطابقت داشته باشد.» همچنین خاخامهای یهودی نیز برای تفسیر بخشهایی از توراتِ عبری از جماتریا استفاده میکردند تا نیازی به مراجعه به پیامبران که اصحاب وحی شناخته میشدند نداشته باشند.
در سال ۳۲۵ پس از میلاد مسیح، «شورای نیقیه» قوانینی را تصویب کرد ازجمله اینکه جماتریا، آسترولوژی و جادوگری جرم محسوب میشوند. احکام شورای نیقیه مانع استفاده از جماتریا توسط علاقهمندان به آن نشد بهطوریکه شاهد ورود تکنیک یونانی «آیزوسفی» (Isopsephy) (یا همان جمعزدن اعداد ابجد تا دستیابی به یک عدد یکرقمی) به سیستمهای تفسیری حروف در آن زمان نیز هستیم.
سیستمهای عددی رایج
در حال حاضر سه سیستم عددی وجود دارد که عبارتاند از:
- جماتریا (سیستم الفبایی)
- کابالای انگلیسی
- الفبای لاتین
سیستم کابالای انگلیسی پس از مرگ «آلیستر کراولی» (Aleister Crowley)، جادوگر و جنگیر مشهور ایجاد شده است. این سیستم دارای سبکهای مختلف ارزشگذاری عددی به حروف است. هدف از ایجاد این سیستم درک جملات و مفاهیم موجود در «کتاب شریعت» (انگلیسی: The Book of the Law) (لاتین: Liber AL vel Legis) آلیستر کراولی است. کتابی که وی مدعی شده توسط جنی به نام آیواس به او الهام شده است.
برخی دانشمندان معاصر نیز تلاش کردند که با استفاده از ابجد کابالای انگلیسی تعاریفی از مقادیر مجهول در علم شیمی و فیزیک ارائه کنند. در نهایت با تدوین جدول تناوبی عناصر شیمیایی توسط دیمیتری مندَلیِف، این تلاشها متوقف شد.
سیستم الفبای لاتین دارای چندین زیرسیستم ازجمله سیستم چینی، هندی و ابجد است. در این میان به دلیل معروف شدن زیرسیستم ابجد در میان خرافهگرایان ایرانی، در ادامه به بررسی تاریخچه این زیرسیستم میپردازیم.
تاریخچه حروف ابجد و مقادیر عددی آنها به دوران تمدن فینیقیان (کنعانیان) در کرانه شرقی دریای مدیترانه بازمیگردد. فینیقیها برای اولین بار خطی را اختراع کردند که مبتنی بر واژگان بود و به همین دلیل از تعداد کمی از حروف برای نوشتن در آن استفاده میشد، درنتیجه فراگیری و استفاده از این خط بسیار آسان بود.
الفبای یونانی و لاتین نتیجه الفبای فنیقی است و ازآنجاکه الفبای سایر کشورهای اروپایی مشتق از این دو سیستم الفبایی است، میتوان گفت که خاستگاه خطوط تمامی اروپا، الفبای فینیقی است. همچنین توسط اقوام آرامی، الفبای فنیقی در مصر، قبایل عربی، بینالنهرین و هند گسترش یافته و اصول آن بعدها با اختراع علائمی برای نشان دادن حروف مصوت بهوسیله یونانیها کامل شد.
الفبای فینیقی شامل ۲۲ حرف بود و اقوام مختلف بنا به نیاز خود حروفی را بر آن افزودند. زبان عبری همان ۲۲ حرف را حفظ کرد اما زبانهای آرامی، عربی، فارسی پهلوی، هیسپانیک، لاتین، یونانی، سیرلیک، ترکی اویغوری و هندی حروفی را بر آن افزودند.
نامرولوژی در فرهنگ عرب جاهلی
ارزشگذاری عددی حروف در ابتدا بر مبنای همین ۲۲ حرف انجام میشد درنتیجه در سیستم منسوخشده نامرولوژی فینیقی صرفاً ارزشگذاری تا عدد ۴۰۰ وجود داشت. در زیرسیستم ابجد عربی تغییراتی در نامرولوژی حروف سیستم فینیقی صورت گرفت و با اضافه شدن ۶ حرف عربی به الفبای فینیقی، اعداد ۵۰۰ تا ۱۰۰۰ به زیرسیستم ابجد عربی اضافه شد.
عرب خرافهپرست پیش از اسلام، علاوه بر این حروف، خرافات همراه با آنها را نیز در فرهنگ خود هضم کرد بهطوریکه افسانههایی مبتنیبر این حروف در میان اعراب معروف شد که دستههای حروف ابجد -که شامل اَبْجَدْ، هَوَّز، حُطّی، کَلَمَنْ، سَعْفَصْ، قَرَشَتْ، ثَخِّذْ و ضَظِغْ هستند- تا قرشت نام پادشاهانی بودند که با حضرت شعیبعلیهالسلام همنسب و از فرزندان محصن بن جَنْدل بن یعْصُب بن مَدینْ بن ابراهیمعلیهالسلام به حساب میآمدند. برخی افسانهها ابجد را حاکم مکه یا حجاز و هوز و حطی را پادشاهان منطقه «وج» در حوالی طائف و کلمن و سعفص و قرشت را از حاکمان مدین در شمالغربی حجاز دانستهاند. افسانهای دیگر نیز این اسامی به جز کلمن را نامهای پادشاهان مصر عنوان کرده و آوردهاند که کلمن بر مدین یا بر سراسر این منطقه پادشاهی داشته و بر اثر تکذیب شعیب پیامبر علیهالسلام عذاب بر منطقه حکومت او نازل گشته و همه نابود شدند.
نامرولوژی در فرهنگ اسلامی
در پس از اسلام، روایاتی در میان مسلمانان رواج یافت که نشاندهنده قداست حروف ابجد از منظر پیشوایان مسلمان است. با بررسی روایات مذکور متوجه این نکته میشویم که همگی از نظر سندی و همچنین علم رجال دارای خدشههایی هستند. در نتیجه هرچند نمی توان منکر رواج اعتقاد به قداست حروف در عرب جاهلی و حتی مسلمان شد، اما نمیتوان از طریق انتساب بیان قداست این حروف توسط بزرگان اسلام، قداست این حروف از منظر اسلام را تایید کرد.
معمولا یک روایت در میان دیگر روایات در مورد اهمیت حروف ابجد در نگاه پیامبر اسلامصلیاللهعلیهوآلهوسلم توسط خرافهگرایان مسلمان در تایید حروف ابجد توسط ایشان نقل می شود. اما ۳ نکته مهم در مورد این روایت وجود دارد.
نکته اول اینکه در سلسله رجالی این روایت شخصی به نام محمد بن سالم وجود دارد که این فرد از منظر رجالشناسان مسلمان مجهولالهویه است. درنتیجه این حدیث از نظر سندی ضعیف است. سلسله رجالی این سند اینگونه است:
«حدیث کرد ما را محمد بن حسن بن احمد بن ولید «رضى» گفت که حدیث کرد ما را محمد بن حسن صفار گفت که حدیث کردند ما را محمد بن حسین بن ابى الخطاب و احمد بن حسن بن على بن فضال از على بن اسباط از حسن بن زید که گفت حدیث کرد مرا محمد بن سالم از اصبغ بن نباته که گفت امیرالمؤمنینعلیهالسلام فرمود که عثمان بن عفان، رسول خدا را از تفسیر و بیان ابجد سؤال نمود که تفسیر ابجد را بیاموزید که همه عجایب در آن است و واى بر عالِمى که تفسیر آن را نداند…»
نکته دوم اینکه به استناد تنها یک حدیث که از نظر سندی نیز ضعیف است نمیتوان تاکید پیامبر اکرم بر آموزش خرافه ابجد را استخراج کرد.
اما نکته سوم اینکه، خرافهگرایان همواره از بیان ادامه روایت مذکور خودداری میکنند. در ادامه روایت آمده است:
«…پس عرض شد که یا رسول اللَّه تفسیر ابجد چیست فرمود اما الف آلاء و نعمتهای خدا است و حرفى از نامهاى آن جناب و اما باء بهجت و نیکوئى خدا است و اما جیم جنت و بهشت خدا و جلال خدا و جمال او است و اما دال دین خدا است و اما هوز پس هاء هاویه و دوزخ است پس واى بر کسى که در آتش دوزخ فرو رود و اما واو ویل و واى بر اهل آتش دوزخ و اما زاى زاویه و سه کنجى است در آتش دوزخ پس پناه میبریم به خدا ازآنچه در آن زاویه است یعنى زاویههاى جهنم و اما حطى پس حاء حطوط و فروریختن گناهان است از آنها که استغفار میکنند در شب قدر و آنچه جبرئیل با فرشتگان با آن فرود آمدهاند تا طلوع صبح و اما طاء طوبى از براى ایشان است و خوبى بازگشتنگاه و طوبى درختى است که خداى عز و جل آن را نشانیده و از روح خود در آن دمیده و بهدرستی که شاخههای آن از پشت دیوار و حصار بهشت دیده مىشود و آن درخت زیور و جامها میرویاند درحالیکه آویزان و سخت نزدیک است بر در دهانهای ایشان و اما یاء ید و دست خدا است یعنى قدرت آن جناب در بالاى آفریدگانش سُبْحانَهُ وَ تَعالى عَمَّا یُشْرِکُونَ یعنى پاک و منزه است آن جناب و برتر ازآنچه شرک مىآورند و شریک او مىسازند و اما کلمن پس کاف کلام خدا است و کلمات خدا را هیچ تبدیلى نیست و هرگز غیرازآن جناب تعالى پناهى را نمییابى که به آن میل کنى و ملتجى شوى و اما لام پس المام و فرود آمدن اهل بهشت است در میان خویش در زیارت و تحیت و سلام و تلاوم یعنى به هم ملامت کردن اهل دوزخ در آنچه در میان ایشان است و اما میم پس ملک و پادشاهى خدا است که زوال ندارد و دوام خدا که فانى نمیشود و اما نون ن وَ الْقَلَمِ وَ ما یَسْطُرُونَ که نون اسم دوات است و معنى آن است که سوگند به دوات و قلم و آنچه مینویسند یعنى حافظان به قلم زبان و مداد دهان بر بندگان از گفتار و کردار ایشان گویند که مراد همه نویسندگاناند از آدمیان و جنیان و اما سعفص صاد صاعى در برابر صاعى است و فص و سر سینه در مقابل فص یعنى جزاء در عوض جزاء و بهقدر آن است و چنانکه میکنی جزاء داده میشوی بهدرستی که خدا ستمى را بر بندگان اراده ندارد و اما قرشت یعنى ایشان را قرش و جمع فرماید و فراهم آورد پس ایشان را محشور سازد و برانگیزد تا روز قیامت بعدازآن در میان ایشان حکم میفرماید و ایشان ستم کرده نخواهند شد.»
اگر حتی روایت را از منظر سندی ضعیف ندانیم نیز با تفاسیری که پیامبر اسلام از معنای حروف ابجد ذکر کرده، نه مقادیر عددی و نه کشف رازهای هستی استخراج میشود.
(التوحید/ شیخ صدوق/ باب ۳۳/ باب تفسیر حروف الجمل)
برای مشاهده متن عربی حدیث اینجا را ببینید
دیگر روایات مربوط به حروف ابجد نیز دارای مشکلات رجالی و سندی بسیار بیشتری به نسبت این حدیث هستند. در نتیجه به جهت رعایت ایجاز در این یادداشت از بیان آنها خودداری میشود.
معیار و اصول عددشناسی (نامرولوژی)
عددشناسی یا همان نامرولوژی و ابجد همانند دیگر انواع شبهعلم فاقد استانداردهای محاسباتی هستند. برای مثال برخی خرافهگرایان حروف مشدد (ــّـ) را دو حرف حساب میکنند، اما گروهی دیگر یک حرف. در نتیجه اگر واژه «م» در کلمه «محمّد» دو حرف حساب شود در نتیجه ابجد آن «۱۳۲» و اما اگر یک حرف حساب شود «۹۲» خواهد بود. همچنین چون چهار حرف «پ»، «چ»، «ژ» و «گ» در زبان عربی وجود ندارد، عدهای نزدیکترین حرف عربی به آن را معادل قرار داده (گ=ک=۲۰)، (چ=ج=۳)، (پ=ب=۲) و ( ژ=ز=۷) و گروهی دیگر نیز معادل این حروف چهارگانه را صفر گرفتهاند. در نتیجه اگر واژه «پ» را معادل «ب» قرار دهیم، ابجد کلمه پروین «۲۶۸» و اگر «صفر» قرار دهیم «۲۶۶» میشود.
در نتیجه و با توجه به اینکه خرافهگریان برای بال و پر دادن شبهعلم ابجد از آیزوسفی هم استفاده میکنند جمع عددی ابجد کلمات نیز تغییر میکند. برای مثال جمع عددی پروین با معادل «ب» میشود:
۲ + ۶ + ۸ = 16 ⇒ ۱ + ۶ = 7
و جمع عددی پروین معادل با «صفر» میشود:
۲ + ۶ + ۶ = 14 ⇒ ۱+ ۴ = 5
نتیجهگیری
آسترولوژیستها در کنار مدعیان نامرولوژی، رازْوَرزان، طلسمنویسان و افرادی که تلاش میکنند به اسرار علم جفر دست پیدا کنند، همواره با توصیفات عجیب و اطلاق معانی شگفتانگیز از حروف ابجد تلاش میکنند مخاطبان خود را در جهالت نگه داشته تا بازار خود را تعطیل شده نبینند.
در این میان مبلغان تفکر نوین که شبهعلم قانون جذب را دستمایه خرافهگرایی خود قرار دادهاند نیز با ارائه یکسری اعداد بیمعنی به مخاطبان خود با بیان اینکه تکرار این عدد در این روز منجر به سلامتی یا افزایش ثروت و… میشود، آنان را سرگرم بافتههای ذهنی خود میکنند.
همانطور که در یادداشت پیشین هم ذکر شد، پذیرش بدون مبنا و بدون تحقیق هر چیزی، صرفا اتلاف وقت و گونهای از فریب خوردن است. در نتیجه همانند گذشته به شما خوانندگان عزیز توصیه میکنم، نه تنها خرافههای موجود، بلکه محتوای این یادداشت را نیز بدون بررسی صحت محتوای آن نپذیرید.
نگارنده: امین رضایینژاد
لینکهای مرتبط:
اختربینی و اخترشناسی؛ گذر از شبهعلم به علم (۱)
اختربینی و اخترشناسی؛ گذر از شبهعلم به علم (۲)
اختربینی و اخترشناسی؛ گذر از شبهعلم به علم (۳)
نویسنده متن کوچکترین اطلاعی از علوم جفر و ابجد ندارد و انکار علم مولا علی علیه السلام دست کنی از انکار ولایت ایشان ندارد واقعا برای این نوشتار که ناشی از بی اطلاعی نویسنده است متاسفم در ابجد شگفتی هاست و شگفتی های ولایت معصومین است
ضمنا علم الحروف عبری هم گماتریا است که آن هم حقیقتی دارد که زمان پیامبران عبری زبان آموزش داده شده خوب اگر تحریف شود ربطی به ذات علم ندارد، هاروت و ماروت هم برای ابطال سحر آمدند علومی یاد دادند آن را تحریف کردند و در جهت دیگری استفاده کردند آیا علم الهی هاروت مشکل داشت یا ماروت؟