بهداشت معنوی؛ «شبهجنبشهای معنوی» حجم عظیمی از تبلیغات را آغاز کردهاند. در دو دهه اخیر میلیونها نسخه کتاب با صدها عنوان مختلف، دهها مجله زرد و پرتیراژ، صدها سایت، هزاران محفل و حلقه و جلسه رسمی و غیررسمی و مؤسسات متعدد مشغول بودهاند تا تعالیم معنویت لیبرال-سرمایهداری را در قالب شبهجنبشهای معنوی ترویج کنند.
حجم عظیم تبلیغاتی که شبهجنبشهای معنوی ایجاد کردهاند، بهتدریج افکار مخاطبان را تحت تأثیر قرار میدهد. اگر مخاطب آنها در یک مقاله بینشها و آموزشهای آنها را نپذیرد، در چند کتاب دیگر و با دیدن چندین سایت و نشریات مربوطه و احیاناً شرکت در برنامههای سمینارها آنها بهتدریج پذیرا میشود و القائات آنها در ذهن و دل او راه پیدا میکند.
گسترۀ فراگیر ابزارهای انتقال پیام که شبهجنبشهای معنوی به کار گرفتهاند و تکثر و حجم بالای تولیدات آنها همۀ مردم را در معرض آسیبهای ناشی از تعالیم آنها قرار داده است. توسعه وسایل ارتباطی و درهمشکسته شدن مرزهای فرهنگی، بسیاری از شهرهای کوچک و حتی مناطق روستایی را در معرض نفوذ شبهجنبشهای معنوی قرار داده است.
مخاطب شناسی شبهجنبشهای معنوی
همۀ کسانی که بهنوعی مخاطب شبهجنبشهای معنوی هستند، به یک اندازه اثر نمیپذیرند. بهطورکلی مخاطبان آنها را میتوانیم به سه گروه تقسیم کنیم:
یکم؛ افرادی که از روی سرگرمی، کنجکاوی، بیکاری یا کلاس اجتماعی و چشم و همچشمی در برنامههای آنها واردشدهاند. تجربه نشان میدهد شاید حدود ۸۰% مخاطبان آنها از این دسته باشند.
دوم؛ افرادی که در اثر ارتباط با شبهجنبشهای معنوی و مخاطب قرار گرفتن از سوی آنها دچار تغییرات اولیه و تزلزل و شبهه شدهاند این گروه شاید در حدود ۱۵% مخاطبان باشند.
سوم؛ افرادی که نه سرگرماند و نه شبههدار، بلکه متعصباند. به این معنا که تغییرات آنها کامل شده و دیگر شبهه ندارند و کاملاً افکار انحرافی را جذب کردهاند.
مواجهه موثر بر اساس تنوع مخاطبین شبهجنبشهای معنوی
گروه سوم که بخش اندکی از مخاطبان و آسیبدیدگان شبهجنبشهای معنوی را شامل میشود، نیازمند «مراقبت ویژه معنوی» هستند و باید برنامههای خاصی جهت بازپروری معنوی روی آنها انجام شود که شامل مراقبت معنوی، مشاورههای روانشناسی و حمایتهای اجتماعی است.
گروه دوم با «مراجعه به مشاوران معنوی» که با آموزههای شبهجنبشهای معنوی و تعالیم معنوی دین آشنا هستند، قابل راهنمایی هستند. اقدام بهموقع و درست درباره این گروه از رسیدن به مرحله آسیب نوع سوم جلوگیری میکند.
برای گروه اول روش «روشنگری پیشگیرانه» مناسب است و به نظر میرسد سایر مردم که هنوز مخاطب شبهجنبشهای معنوی نشدهاند، بالقوه در معرض تبلیغات آنها هستند و به گروه اول ملحق میشوند. نگاهی به حجم فعالیتهای داخلی و خارجی و نیمنگاهی به عقبۀ برنامهریزی و پیشبینیهای صورت گرفته از سوی کانونهای تفکر تمدن غرب این موضوع را تأیید میکند که هجمۀ شبهجنبشهای معنوی موجی نیست که بهسادگی فرونشیند، بلکه با هدف و برنامهریزی این موج ساختهشده و بر دامنه آن افزوده میشود.
بنابراین قلمرو روشنگری پیشگیرانه، همۀ مردم جامعه است؛ غیر از گروه دوم و سوم که این روش در آنها تأثیری ندارد. همانطور که گفته شد برای آسیب دیدگان نوع دوم «مراکز مشاوره معنوی» و برای آسیبدیدگان نوع سوم «مراکز مراقبت ویژه معنوی» پیشنهاد میشود.
قواعد روشنگری پیشگیرانه
روشنگری پیشگیرانه با رعایت اصول زیر قابل اجراست:
یکم. جذابیت و آسیبهای شبهجنبشهای معنوی با هم گفته شود. درصورتیکه فقط آسیبهای آنها بیان شود، مخاطب پس از مواجهه با آنها اطلاعات اولیه خود را نادرست ارزیابی کرده و منابع روشنگری را دروغگو میپندارد. معمولاً جذابیتها در شبهجنبشهای معنوی اولیه هستند و آسیبها در مراحل بعدی و پس از گذشت مدتزمانی که برای افراد مختلف است، ظاهر میشود.
دوم. نقد و آسیبشناسی در کنار ارائه معنویت حقیقی به نسبت ۳۰-۷۰ بیان شود. نقدها مردم را در یک فضای منفی و خالی میکِشد و در این شرایط نیاز به معرفی جایگزین بسیار جدی است. گاهی همنهادی نقد و ارائه معنویت حقیقی به مقایسه و درک عمیقتر و روشنتر نقدها نیز کمک میکند.
سوم. در سطح عمومی جامعه نقدها حتیالامکان از سوی افراد غیر روحانی ارائه گردد و ارائه معنویت اسلامی از سوی روحانیون. این نکته دو نتیجه ارزشمند دارد. نخست اینکه بیان نقدها از سوی روحانیون برای کسانی که پیشفرضهای منفی دارند، تفسیرهای نادرستی را به دنبال میآورد. مثل اینکه روحانیون برای اثبات درستی خودشان دیگران را نقد و تخطئه میکنند. از سوی دیگر مردم انتظار دارند از روحانیون معرفی معارف دینی را بشنوند و با اعتماد بیشتری ارائه معنویت دینی را از آنها میپذیرند.
چهارم. در نقدها مرزهای معنایی و مفهومی بین ادبیات میزبان و ادبیات مهاجم روشن شود. اهمیت این نکته ازآنرو است که شبهجنبشهای معنوی با استفاده از ادبیات جامعهای که به آن وارد میشوند و با استفاده از واژگان مقدس و مأنوس فرهنگ مورد هجوم مطالب خود را تنظیم و عرضه مینمایند. این کار موجب میشود که مردم به آنها اعتماد میکنند و احساس نمیکنند که در حال دریافت مطالبی بیگانه و متعارض با معارف بومی و دینی خود هستند.
پنجم. در ضمن نقدها اشاره گذرا به مصادیق صورت بگیرد و در اصل بحث معیارها و شاخصهای تمایز میان معنویت حقیقی و کاذب بیان گردد. مصادیق شبهجنبشهای معنوی بسیار متنوع و متکثر است. نمونههایی در گذشته بسیار فعال بودهاند، ولی اکنون، از رونق افتادهاند. مواردی که اکنون پر سروصدا هستند، ممکن است فردا اهمیت کمتری داشته باشند و در آینده جریانهای جدیدی به میان خواهند آمد که امروز نامی از آنها در میان نیست؛ بنابراین اساس نقدهای روشنگرانه بر ارائۀ معیارهای کلی و شاخصهایی است که در بین شبهجنبشهای معنوی شیوع دارد و اصول معنویت لیبرال-سرمایهداری را شکل میدهد؛ اما صرفنظر کردن از ذکر مصادیق مهم و بهروز نیز شایسته نیست؛ زیرا همۀ مخاطبانی که نیاز به روشنگری پیشگیرانه دارند، نمیتوانند معیارهای کلی را بهدقت دریافت کنند و بهدرستی بر مصادیق تطبیق دهند؛ بنابراین اشاره به مصادیق مهم و فعال ضروری است.
ششم. ارائه معنویت حقیقی متضمن برنامههای عملی مناسب با موضوع نقد و بهصورت انگیزشی باشد و کمتر بر ابعاد بینشی تکیه شود. مشکل بزرگی که فضای خالی برای ورود شبهجنبشهای معنوی ایجاد کرده، این است که با توجه به منطق محکم و عقلانیت نیرومند موجود در معنویت اسلامی، معلمان معنوی بیشتر همت خود را بر بیان ابعاد منطقی و تبیین عقلانی معنویت اسلامی قرار دادهاند و کمتر به ابعاد انگیزشی، هیجان زا و شورانگیز معنوی قرار دادهاند. این اشتباه سبب شده است که شبهجنبشهای معنوی با بهکارگیری تکنیکهای انگیزشی و ایجاد جاذبۀ هیجانی و بدون تکیه بر منطق و عقلانیت میتوانند مخاطبینی را بهسوی خود متوجه سازند و آنها را تحت تأثیر قرار دهند.
هفتم. از همه عوامل جامعهپذیری برای روشنگری پیشگیرانه استفاده شود. مدرسه، رسانه، مطبوعات، گروه همسالان، معلمان و روحانیان، همه باید برای ایجاد یک نهضت روشنگری نسبت به شبهجنبشهای معنوی مشارکت کنند. روشنگری اگر بهطور ناقص انجام شود، ممکن است آسیبهایی را به دنبال داشته باشد؛ بنابراین همۀ عوامل جامعهپذیری با تمام قوا باید آگاهیهای مردم را به سطح مطلوب ارتقاء دهند، بهطوریکه هیچکس از روی ناآگاهی و تحت تأثیر تبلیغات دروغین شبهجنبشهای معنوی به آنها گرایش پیدا نکند.
برای تحقق نهضت روشنگری آموزش نیمه تخصصی اقشار خاص که عوامل فعال این حرکت هستند؛ نظیر روحانیون، فرهنگیان، مدیران فرهنگی، هنرمندان، برنامهسازان و مدیران رسانه، خبرنگاران و فعالان فرهنگی ضرورت دارد تا یک جریان روشنگری عمومی در جامعه شکل بگیرد. اقشار خاص در ضمن آشنایی با شبهجنبشهای معنوی و آسیبها و شاخصهای آنها باید با روش روشنگری پیشگیرانه آشنا شوند و منابع لازم برای مشارکت در این حرکت را بشناسند. همچنین آنها نیازمند به سازماندهی و آموزش مداوم و بهرهمندی از بستههای فرهنگی هستند تا در ایفای نقش روشنگرانۀ خود موفق باشند.
پاسخ به یک سوال
عدهای گمان میکنند که روشنگری ممکن است به معرفی این جریانها به جوانان و اقشار آسیبپذیر فرهنگی منتهی شود و جنبۀ تبلیغی برای شبهجنبشهای معنوی پیدا کند. این ترس، بسیار نابهجا و خطرناک است و نتیجۀ آن این است که دست روی دست بگذاریم تا زمانی که بخش عمدهای از جامعه دچار آسیبهای شبهجنبشهای معنوی شوند و آنگاه بخواهیم مردم را از این آسیبها آگاه کنیم یا به آسیب دیدگان کمک کنیم که سلامت معنوی خود را بازیابند.
در نهایت تأکید بر این نکته بسیار مهم است که هیچ درمان و راهحلی برای آسیبهای فرهنگی بهتر از پیشگیری و مصونسازی نیست و پیشگیری در قلمرو امور فرهنگی و معنوی تنها با آگاهی بخشی و روشنگری امکانپذیر است.
هستههای روشنگری در همه گروههای جمعیتی باید شکل بگیرد. در دانشگاهها، محیطهای شغلی، محلهها و فضای عمومی شهرها باید با این موج روشنگری آشنا شود. این هستهها در وضعیت آرمانی باید به سایر کشورهای اسلامی و حتی کشورهای غیر اسلامی نیز راه پیدا کند و در سراسر جهان گسترش یابد. خودآگاهی معنوی از طریق آشنایی با معنویت اسلامی و حقیقی و نیز آگاهی از سلطۀ معنوی از طریق آسیبشناسی شبهجنبشهای معنوی، به شکلگیری مجاهدان و تغییر ساختار طبقاتی سلطهگر/سلطهپذیر (مستکبر/مستضعف) منجر میشود. [۱]
نویسنده: حمیدرضا مظاهریسیف
پینوشت:
[۱] حمیدرضا مظاهریسیف، آسیبشناسی شبهجنبشهای معنوی، موسسه علمی-فرهنگی بهداشت معنوی (صهبای یقین، ۱۳۹۵)، ۳۰۳-۶.
سلام و درود. علت بکارگیری واژه “شبه جنبش” چیست؟ معنای “شبه جنبش” چیست و تفاوت آن با “جنبش” کدام است؟
اصطلاح “جنبشهای نوپدید دینی” نخستین بار توسط پروفسور ایلین بارکر و بجای واژه “فرقه” استعمال گردید و از آن پس این اصطلاح برای نامگذاری گروههایی خاص رایج گردید. در هیچکدام از منابع انگلیسی، که نخستین و غنیترین آثار پیرامون چنین گروههایی هستند، اصطلاح “شبه جنبش” دیده نمیشود و نویسنده کتاب نیز هیچ توجیهی در راستای استفاده از “شبه” بدست نداده است؛ پس به نظر میرسد در وهله نخست، حتی عنوان کتاب نیز صحیح نیست. محتوای کتاب نیز همانند متون روزنامهای به رشته تحریر در آمده است و فاقد ارزش علمی است.
با سلام. دیدگاه اجمالی نویسنده در خصوص تعریف “شبه جنبش” را در مقاله با عنوان “شبه جنبش های معنوی” که در شماره هفتم فصلنامه تخصصی “مطالعات معنوی” در بهار ۱۳۹۲ منتشر شده است، مطالعه نمائید. متن کامل این مقاله را از طریق این لینک می توانید مطالعه نمائید.
ذکر این نکته لازم است که انتشار مطالب در جمن نیوز صرفا دیدگاه نویسندگان این مطالب است و انتشار آن در این پایگاه به معنای رد و یا تائید آنان نیست.
باتشکر از توجه شما.
بنده مقاله مزبور را سابقاً مطالعه کردهام و در آن، هیچگونه استدلال علمی درخور توجهی راجع به توجیه عنوان”شبه جنبش” نیافتم و از طرفی، سبک نوشتار نویسنده بیشتر شبیه به مقالاتی است که در روزنامه ها چاپ می شود تا مجلات علمی-پژوهشی.
موفق و پیروز باشید.