به گزارش بهداشت معنوی، یوگا، تاییچی، انرژی مثبت، کاسۀ تبتی، مدیتیشن، شعور کیهانی، درمان کلنگر، فنگشوئی، گیاهخواری، ندای درون، زندگی در حال، خندهدرمانی، چاکرا، هالۀ روحی، تجسم خلاق، کنترل ذهن، کارگاه موفقیت و … حتی سی سال پیش عبارتها و اصلاحاتی ناشناخته بودند و تنها شمار اندکی از متخصصان یا محققان با این تعابیر آشنایی داشتند؛ اما امروزه اکثر کسانی که از رسانههای ارتباط جمعی استفاده میکنند یا اهل مطالعه و تحصیلات دانشگاهی هستند و یا به خارج از کشور رفت و آمد دارند، این تعابیر را در کنار عبارت معنویت شنیدهاند یا دستکم از شنیدن آنها تعجب نمیکنند.
یافتن وجه مشترکی میان این امور، مفاهیم و تعابیر دشوار است؛ اما به اجمال حکایت از راه و روشهایی دارند که به کمک آنها میتوان حس تعالی از دغدغههای مادی یا رنجهای زندگی روزمره را کسب کرد و آرامش یا حداقل تسکینی را به زندگی بخشید. البته نکتۀ مهم در این نوع راهکارها آن است که همگی ادعا دارند بر مبنای تواناییها و استعدادهای درونی انسان و بدون نیاز به دین نهادینه و شریعت وحیانی، دستاوردی معنوی را برای ما به ارمغان میآورند و هرچند در قبال آن ارمغان ممکن است شهریه یا حقالزحمه و یا حق تألیفی را طلب کنند، اطاعت و سرسپردگی نمیخواهند.
ممکن است در نگاه نخست دستانی منفعتطلب دیده شود که در قالب برگزاری سمینار، کارگاه، مراکز مشاوره، تور گردشگری، انتشارات، سخنرانی الهامبخش، مهد کودک، باشگاه ورزشی، طب مکمل و … به ترویج این مفاهیم و کسب درآمد میپردازند و شبکههایی جهانی از آنها حمایت فکری، علمی و حتی مادی میکنند؛ اما اگر تحولی در فرهنگ جامعه رخ نداده باشد، آیا این امور میتواند بر بال فرهنگ سوار شود و محملی برای خود بیابد و اگر زمینههایی برای گسترش این پدیده نباشد، اقبالی به آن صورت میگیرد؟
ممکن است هر فردی شماری از این موارد را دیده باشد؛ اما آیا فراوانی این امور و تنوع این نشانهها بیانگر یک تحول نامرئی، سیال و تدریجی در فرهنگ عمومی است؟ اگر چنین است، این پدیدۀ فرهنگی نامش چیست؟ چه زمینههایی باعث شکلگیری آن شده است؟ چه مفاهیمی در پس آن است و چه عقایدی را با خود به همراه دارد؟ و از همه مهمتر اینکه این پدیده با مدعای آرامشبخشی و تعالیگرایی، چه موضعی در برابر ادیان رسمی میگیرد و این موضعگیری چه تنشهایی در یک جامعۀ دینی ایجاد میکند؟
پژوهش پیشرو پاسخی به این پرسشها و دغدغههاست. البته ازآنجاکه پدیده مذکور در کشور ما هنوز شکل تعیّنیافتهای ندارد، تحقیق حاضر به سراغ جوامعی رفته که این پدیده در آنها ظهور و تعیّن بیشتری یافته است و با مطالعۀ نظریههای موجود، سعی کرده به شناسایی علل و عوامل و زمینهها و البته پیامدهای اعتقادی آن بپردازد. همچنین اگر این تحقیق در صدد شناسایی چیزی به نام «معنویتگرایی جدید» است، ازآنروست که شکل تعیّنیافتۀ این پدیدۀ چهلتکه در غرب «معنویتگرایی جدید» (یا معنویتگرایی سکولار) نامیده میشود؛ معنویتی که فارغ از ادیان رسمی است و با گرتهبرداری از تکنیکهای معنوی ادیان، جریانهای شرکآمیز باستان، سحر و جادو، مکاتب باطنگرایی قدیم و جدید و البته بر اساس طبع انسان امروز، مدلی از معنویتگرایی را ارائه میدهد که پیروی و سرسپردگی را بر نمیتابد.
مروری بر فصل های کتاب
این کتاب که نتیجه چهار سال تحقیق و پژوهش بوده و با نظارت دکتر بهزاد حمیدیه و به قلم دکتر احمد شاکرنژاد در ۳۸۹ صفحه به نگارش درآمده است، شامل چهار فصل است که عبارتند از:
فصل نخست: مفهوم معنویت؛
فصل دوم: مبانی نظری و لوازم اعتقادی معنویتگرایی جدید؛
فصل سوم: نشانههای معنویتگرایی جدید؛
فصل چهارم: نتیجهگیری
در بخشهایی از مقدمۀ این کتاب آمده است: «بعد از دوره ای مبارزه با دین و ماوراء طبیعت، واژۀ معنویت دوباره بر سر زبان ها افتاده است و در حیطه های مختلف از حرفه هایی چون مدیریت، پزشکی، روان درمانی تا حوزه های چون ورزش، اوقات فراغت و تعلیم و تربیت سخن از معنویت به میان میآید. اما با کمی دقت در کاربردهای متعدد این واژه، آشکار می شود که معنویت در محاورات جدید، چیزی در درون دین نهادینه نیست… معنویت در کاربرد جدید آن، فارغ از دین نهادینه است و بعضاً در تقابل با دین داری نهادینه و یا به عنوان بدیل آن به حساب میآید… .
هرچند واژۀ معنویت و «فراروی از ظاهر» بر سر زبان ها افتاده، اما به راحتی نمی توان این اتفاق را بازگشت دوبارۀ انسان به دین داری نهادینه تفسیر کرد.
منبع: پژوهشکده اخلاق و معنویت