بهداشت معنوی؛ کتاب «نگاهی متفاوت به قانون جذب» اثر «حمیدرضا مظاهری سیف»، در سال ۱۳۹۸ از سوی انتشارات معنویتپژوهی منتشر شده است.
بر اساس این گزارش، کتاب«نگاهی متفاوت به قانون جذب» از بخشهای مختلفی همچون مقدمه، مفاهیم و کلیات، نقد اثربخشی قانون جذب، نقد علمی قانون جذب، نقد دینی قانون جذب، راههای معنوی موفقیت، تأثیر معنویت در تولید ثروت، نتیجهگیری، منابع و نمایهها تشکیل شده است.
در بخشی از مقدمه این کتاب میخوانیم: یکی از موضوعاتی که در سالهای اخیر به علت تکرار فراوان، جهانگیر شده است، فرضیهای با نام «قانون جذب» یا «جاذبه» است که بهعنوان «راز» از آن یاد میشود. راز به نوعی از جاذبه اشاره دارد که در دنیای تصورات ذهنی و احساسات مطرح میشود و میگوید با تصور و احساس کردن هر چیز، میتوانید آن را جذب کنید. هر چه که در ذهن دارید، بهزودی در دستانتان خواهید داشت.
تجربه و تحقیق نشان میدهد که قانون جذب اگر درست قرائت شود و از غلوها و تعمیمهای نابجا دور بماند، با واقعیت سازگار است، اما به صورتی که امروزه در جامعه معرفی شده، دروغی بیش نیست. قانون جذب در دنیای درون ما مصداق دارد؛ یعنی افکار شما بر احساسات و رفتار تأثیر میگذارد، اما اینکه افکار و احساسات شما میتواند در کائنات اثر بگذارد و آنچه میخواهید بهسوی شما جذب کند، واقعاً قابل توجیه نیست و همانطور که در این کتاب خواهید دید از نظرگاههای گوناگون نادرست است.
بیشتر سخنگویان قانون جذب آن را در رابطه با جهان خارج مطرح میکنند و آن را راهی برای به دست آوردن خانه، ویلا، اتومبیل و… میدانند. در این تحقیق به همین موضوع خواهیم پرداخت و پس از بررسی مفهوم قانون جذب از دیدگاههای علمی و دینی به تحلیل آن مینشینیم. بنابراین مسئلۀ اصلی پژوهش این است که آیا قانون جذب در رابطه با پدیدههای جهانِ خارج از درون ما درست است یا نادرست؟ بهعبارتدیگر آیا ذهن ما میتواند آنچه در کائنات وجود دارد، بهسوی ما جذب کند؟ نیروهای ذهنی یا نیروهای موجود در عالم ارتباطی با هم دارند و آیا علم نظریه روشنی دراینباره دارد؟
توضیح علمی قانون جذب برای کسانی که با نظریههای علمی آشنا هستند، بینتیجه است؛ زیرا ادعاهای قانون جذب بسیار متفاوت با روششناسی تحقیقات علمی و چارچوبهای منظم نظریات و مطالعات علمی است. ازاینرو قانون جذب در فضایی بین علم و عرفان مطرح میشود؛ بهطوریکه مروجان قانون جذب از ادبیات و برخی مفاهیم علمی استفاده میکنند و هنگامیکه به تعارض قانون جذب با دانش میرسند، بهسوی عرفان میروند. همین روند در رابطه با عرفان تکرار میشود. زمانی که به تعارض قانون جذب با عرفان میرسند، به سوی علم بازمیگردند و ادعاهای خود را علمی میدانند، بهطوریکه علم میتواند ابهامات عرفانی آن را برطرف سازد.
به نظر من قانون جذب هیچ ابعاد عرفانی واقعی ندارد، اما مروجان قانون جذب تلاش فراوانی میکنند تا از باب معجزه بودن و تشبیه به آنچه پیامبران انجام میدادند، قانون جذب را به قلمرو دین و معنویت نزدیک کنند.
مروجان قانون جذب میگویند ذهن ما همانطور که به بدن ما فرمان میدهد، به کائنات هم میتواند فرمان براند. تمام کائنات مثل بدن ما هستند، فقط کافی است ما به ذهن کیهانی وصل شویم و این کاری است که با مدیتیشن یا تصویرسازی ذهنی و احساسات میتوانیم انجام دهیم. بههرحال تلاش فروانی صورت گرفته تا قانون جذب بر شالودهای عرفانی توجیه شود؛ ازاینرو بسیاری از منابع غربی، طرفداران قانون جذب را در بین جنبشهای معنوی یا دینی معاصر به شمار آوردهاند و ما هم ناگزیر هستیم که رابطه این ایده با عرفان را بسنجیم و به قلم نقد بسپاریم.
ایدۀ قانون جذب از سوی منتقدان مختلف هدف نقد بوده است، ولی این نقدها در کشور ما کمتر ترجمه شده و به اطلاع مردم رسیده است. آنچه در کشور ما منتشر میشود، بازگویی مکرر ادعاهایی است که به نام قانون جذب بیان شده و بهقدری تکرار شده که خیلیها باور کردهاند که بهراستی «قانون جذب» یک قانون علمی است.
کسانی که قانون جذب را باور کردهاند از منظرهای مختلفی آن را پذیرفتهاند. برخی میپندارند قانون جذب همان قانون جاذبۀ نیوتون است و یک موضوع کاملاً فیزیکی است که حالا در رابطۀ بین تصاویر ذهنی و احساسات و تأثیر آنها بر عالم ماده مطرح شده است. برخی دیگر این را یک قانون روانشناسی میدانند که از دامنۀ علم فیزیک بیرون است. برخی دیگر این بهاصطلاح قانون را با مباحث دینی تفسیر و تأیید میکنند.
با توجه به گسترش این ایده و تبلیغات گستردهای که روی آن صورت میگیرد، لازم است که از دیدگاههای گوناگون فلسفی، فیزیکی، روانشناختی و الهیاتی مورد بررسی قرار گیرد».
همچنین در بخش دیگری از مقدمه در توضیح بخشهای مختلف این کتاب میخوانیم:« در این کتاب مختصر سعی شده است که تا حد لازم ابعاد مختلف موضوع واکاوی شود. در فصل اول به تعریف قانون جذب میپردازیم و اینکه قانون جذب چیست و چه نیست؛ زیرا به علت بیان غیردقیق این موضوع، افراد مختلف تفسیرها و برداشتهای گوناگونی از قانون جذب یافتهاند که بهراستی با اصل موضوع مناسبتی ندارد.
در فصل دوم به اثربخشی قانون جذب میپردازیم. بعد از روشن شدن اینکه قانون جذب چیست، این سؤال به ذهن میآید که قانون جذب چه تأثیری دارد؟ آیا آنچه ادعا میشود واقعی است و با قانون جذب همهچیز به دست میآید؟
فصل سوم به نقد علمی قانون جذب اختصاص داده شده و این پرسشها راهنمای مباحث این فصل بوده است: آیا قانون جذب با روش تحقیقات علمی قابل تحقیق و اثبات است؟ آیا علم فیزیک قانون جذب را تأیید میکند؟ آیا در علم روانشناسی نظریهای وجود دارد که قانون جذب را توجیه یا تأیید کند؟
در فصل چهارم به نقد و بررسی قانون جذب از منظر آموزههای دینی میپردازیم. توحید و معاد در قانون جذب چه نسبتی دارد؟ اینکه چرا بعضی از مروجان قانون جذب این موضوع را بهعنوان عرفان مطرح کرهاند؟ و اینکه اساساً عرفان و اخلاق کجای قانون جذب است؟
فصل پنجم و ششم رویکرد دیگری به نقد قانون جذب دارد و تلاشی است برای ارائۀ جایگزین برای قانون جذب. ازاینرو، موضوعات مربوط به قانون جذب در این دو فصل بیان نشده است. در واقع دو فصل آخر به این پرسش پاسخ میدهد که اگر قانون جذب راهی مفید و کارآمد برای رسیدن به ثروت و موفقیت نیست، پس راه درست و مفید کدام است؟ آیا در آموزههای دینی راهکاری برای دستیابی به موفقیت بیان شده است؟ این پرسشها بسیار مهم است و برای کسی که قانون جذب را با هدف رسیدن به موفقیت، برگزیده و حالا میبیند که این ایده و روش درست و راهگشا نیست، این پرسشها مطرح میشود. چنین کسانی دنبال جایگزینی میگردند که بتواند زندگیشان را بسازند. هم ازاینرو، در فصل پنجم راهکارهای موفقیت و در فصل ششم راهکارهای تولید ثروت بر اساس آموزههای معنوی بیان میگردد.
همچنین در پایان مقدمه این کتاب آمده است:« سالهاست پندار قانون جذب از سوی سخنرانان، نویسندگان، فیلمسازها، گویندگان و مردم کوچه و خیابان تکرار میشود و هرکدام از ما شاید از دهها نفر چیزی دربارۀ آن شنیدهایم. در این بین افرادی هستند که ترویج این پندار نادرست را شیوۀ کسب و کار خود قرار دادهاند و میکوشند قانون جذب را مطابق فرهنگ مخاطبانشان بیان کنند و احساسات آنها را برانگیزانند. کتابها، نشریات و سینما در سطح گستردهای در خدمت نشر خرافات و ترویج توهماتی است که مردم را سرگرم نموده و از اندیشههای درست و خردورزی دور میکند و با جاذبههای کاذب فرصتی برای کسب و کار بعضی فراهم کرده است.
در مقابل این سیل عظیمِ ترویج توهمات، هر کدام از ما نقش بیبدیلی داریم که حتی شده به یک نفر کمک کنیم و حقیقت را در برابر چشمانش بنشانیم و توهمی را از پیش رویش برداریم. هر کس بهنوبۀ خود میتواند در جهت روشنگری افکار مردم تلاش کند.
اگر همه ما در مقابل آگاهی یکدیگر احساس مسئولیت کنیم و به هم بیاموزیم، دنیا جای بهتری برای زیستن خواهد شد.