قسمت بیست و ششم برنامهی نجات از حلقه در شبکهی جهانی ولایت
حجت الاسلام مظاهری سیف: بسم الله الرّحمن الرّحیم. با قسمت دیگری از مجموعه برنامهی نجات از حلقه همراه شما هستیم و خوشحالیم که میتوانیم در این مجموعه برنامهها تجربههایی دربارهی عرفان حلقه که امروز در جامعهی ما باعث آسیبها و مشکلاتی شده را با شما به اشتراک بگذاریم و امیدواریم با نظرات و پیشنهادات شما بتوانیم در بهبود این برنامه توفیقات بیشتری پیدا بکنیم. در این برنامه هم که در ادامهی برنامهی قبلی هست، باز مهمانانی را داریم و از آنها خواهش کردهایم که در این برنامه هم خدمتشان باشیم تا تجربهها و مطالبی را میخواهند بگویند و در جلسهی قبل آغاز کردهاند گفتن آنها را، کامل کنند ان شاالله در این جلسه. جناب آقای الهیاری که زحمت کشیدهاند به استودیوی شبکهی ولایت آمدهاند، خیلی خوش آمدید.
آقای اللهیاری: خیلی متشکر.خواهش میکنم.
حجت الاسلام مظاهری سیف: خواهش میکنم.
آقای اللهیاری: به نام خدا، سلام دارم خدمت شما و بینندگان عزیز. درخدمتتان هستم.
حجت الاسلام مظاهری سیف: خیلی متشکرم. و خانم قبادیان شما هم خیلی آمدید. زحمت کشیدید.
خانم قبادیان: من هم سلام دارم خدمت شما و بینندان عزیز و ارجمند. در خدمت شما هستم.
حجت الاسلام مظاهری سیف: سلامت باشید. در قسمت گذشته ما با نحوهی ارتباط و آشنایی دوستان عزیز با عرفان حلقه آشنا شدیم و مطلع شدیم که چگونه مورد تبلیغات عرفان حلقه قرار گرفتند و به این تصمیم رسیدند که وارد این دورهها بشوند. ویژگی دوستان ما در این برنامه این است که مستقیم شاگرد بنیان گذار عرفان حلقه بودهاند- جناب آقای محمد علی طاهری که این روزها هم به خاطر برخی جرایمشان مشغول درواقع زندان و دادگاه و رسیدگی به پروندهشان هستند- خیلی از افرادی که الآن دارند عرفان حلقه را تبلیغ میکنند، ترویج میکنند با اینکه این کلاسها غیرقانونی هست ولی به صورت زیرزمینی و مخفیانه دارد این کلاسها گاهاً برگزار میشود گوشه و کنار، خیلی از این افراد وقتی با مشکلاتی مواجه میشوند، مورد نقد قرار میگیرند می گویند که اگر استاد بیرون بود و زندان نبود خودش خیلی خوب کلاسها را اداره میکرد ولی وقتی که ما پای صحبت کسانی مینشینیم که خودشان شاگرد مستقیم آقای طاهری بودهاند و عرفان حلقه را از آن منبع اولیهاش گرفتهاند مثل دوستانی که اینجا الآن تشریف دارند. گزارش دیگری را میدهند و از مطالب آنها ما متوجه میشویم که حال و روز کلاسهایی هم که خود آقای طاهری برگزار میکرده خیلی بهتر از حال و روز کلاسهایی که مَسترها برگزار میکنند نبوده . در قسمت قبل خانم قبادیان به این موضوع اشاره کرده اند که در کلاسها مسائل اخلاقی و روابط بین خانمها و آقایان به هیچ نحو رعایت نمیشد. برای نمونه در قسمت قبلی، ایشان اشاره کردند که یک روشی برای اتّصال دادن در عرفان حلقه هست ، اتّصال به شعور کیهانی ، عالم بالا که حالا معتقدند این اتصالها نقش موثری در رسیدن به کمال و عرفان دارد. یک نوع از این اتّصال ها اتّصال تزریقی است . یعنی فرد میآید عضو بدن فرد دیگر را میگیرد و از طریق این تماس مستقیم، آن شعور، آن ارتباط و اتصال، خلاصه جریان پیدا میکند و آن فرد دیگر هم وصل میشود به عالم بالا. و خُب این اتّصال ها را ایشان در جلسهی قبل به اینجا رسیدم وقتی با آقای طاهری مطرح کردند که چرا دارد این روابط این طوری برقرار میشود. آنجا این همه خانم هست . خانم ها به خانمها اتّصال بدهند آقایان هم به آقایان و اینجا با این پاسخ از طرف آقای طاهری مواجه میشوند که این حرف ها روی پلهی عقل است . روی حساب دو دوتا چهارتا است و احتمالاً به دنیای کَمّیَّت مربوط میشود و این که مربوط به ظواهر دین است و باید رفت به اعماق رسید و وقتی بیایید روی پلهی عشق و کیفیتها را درک بکنید آن موقع دیگر این مسائل اینقدر جزئی است که به نظرتان نمیرسد. با این جور پاسخهایی که قطعاً برای افراد مُتشرّع قابل قبول نبوده، برای کسانی که به امید رسیدن به عرفان، برای نزدیک شدن به خدا و انجام سِیر وسُلوک وارد این کلاسها شدند قطعاً این پاسخها رضایت بخش نبوده. ما ادامه میدهیم این قسمت را با ادامهی در واقع تجربههای خانم قُبادیان. برای ما بگویید که در کلاسهایی که خود آقای طاهری استاد آن بودند دیگر چه میگذشت و چه شرایط و احوالی بود؟
خانم قبادیان: والّا گزارش که زیاد است و وقت برنامه اجازه نمیدهد آدم همهاش را بخواهد بپردازد، ولی خُب سال هشتاد و شش که من ترم یک بودم، در این ضمن من حالا میخواهم یک خاطرهی تلخ از خودم بگویم که این اتّفاق برایم افتاد، اینکه مادر بزرگ من فوت کردند، به رحمت خدا رفتند.
حجت الاسلام مظاهری سیف: خدا رحمتشان کند.
خانم قبادیان: بعد اینکه ما خیلی به هم وابسته بودیم، خیلی شدید. ایشان من را خیلی دوست داشت، خیلی به هم نزدیک بودیم، روابط خاصّی بین من و ایشان بود. بعد این که من در این کلاسها هم که شرکت میکردم، آن جا هم که آن قدر تلقین بالا بود که این ارواح سرگردان، کالبد ذهنی هستند و در وجود شما رفته اند و حالا باید با اتّصال و ارتباطات اینها را بکشیم بیرون.
حجت الاسلام مظاهری سیف: پس اجازه بدهید من این جا را یک ذرّه شفاف کنم، در واقع شما تازه مادر بزرگتان را از دست داده ا ید، حالا با یک حالت ناراحتی و اندوهی در این کلاسها دارید شرکت میکنید.
خانم قبادیان: بله.
حجت الاسلام مظاهری سیف: به شما می گویند آن مادربزرگی که مرحوم شده، تبدیل شده به یک روح سرگردان.
خانم قبادیان: دقیقاً.
حجت الاسلام مظاهری سیف: و احیاناً نفوذ کرده در شما.
خانم قبادیان: بله.
حجت الاسلام مظاهری سیف: یک همچنین چیزی را به شما گفتند.
خانم قبادیان: دقیقاً. اصلاً وقتی که من دچار این به هم ریختگی شدم، جوری بود که من چه خانه مادربزرگ، و چه در منزل خودمان بودیم، در جای جای، اصلاً هیچ فرقی نمیکرد کدام قسمت هستم، من قشنگ صدای مادربزرگم را میشنیدم، که من را صدا میکرد، با من ارتباط داشت، صحبت میکرد، طلب داشت، آب میخواست. یعنی به حدّی این صدا عمیق بود که به نزدیکی همین نشستنی که الآن ما این جا داریم، فقط من ایشان را نمیدیدم و به شتاب میرفتم به سمت او. برای من مثل یک سَرابی بود که فقط توهّم است نزدیک آن میشوم، هیچ چیزی نیست و خیلی من را این موضوع اذیت میکرد و رنج میداد.
حجت الاسلام مظاهری سیف: قبل از این کلاسها این حالتها را داشتید یا بعد از این که رفتید کلاسها این اتفاقها افتاد؟
خانم قبادیان: نه من اصلاً وارد این کلاس شده بودم، بعد از چند وقتی مادربزرگ من به رحمت خدا رفتند. بعد اینکه این موضوع خیلی من را مضطرب و پریشان کرد، صاف من رفتم پیش آقای طاهری، ماجرا را اعلام کردم، گفتم والّا من در خواب و بیداری کابوس میبینم، اصلاً دارم اذیت میشوم و ایشان تأیید کرد. خیلی برای من این اضطراب و این آزار من را بیشتر کرد. آقای طاهری گفت که شما باید اسم و مشخصات را بگویید و خودتان هم مثبت ۲ را اعلام کنید و واقعاً شاهد باشید، تسلیم باشید و ما هم اعلام میکنیم، شبکهای اعلام میکنیم.
حجت الاسلام مظاهری سیف: روح سرگردان بوده.
خانم قبادیان: وگرنه برای شما دردسر درست میکنیم. چون رفته و وارد وجود شما شده است. چیزی که به عِینِه خود آقای طاهری به من گفت و من خیلی مضطرب شدم و اصلاً در حد دیوانگی، از لحاظ روح و روان به هم ریخته بودم چون این مسائل را هم میدیدم واقعاً اذیت میشدم. رفتم پیش آن مستری که با او آشنا هستم من را میشناسد و در جریان این اتفاقات بود که ترم چهار هم من پیش ایشان بودم و.
حجت الاسلام مظاهری سیف: یعنی شما ترم چهار را پیش خود آقای طاهری نبودید.
خانم قبادیان: نه.
حجت الاسلام مظاهری سیف: و پیش یک مَستر دیگر بودید.
خانم قبادیان: بله. پیش ایشان بودم گفتم که من این طوری می شوم. به حدّی بود که ایشان برافروختگی و قرمز شدن صورت من حتّی کاسه ی چشم من مثل خون بود. اینها را میدید و میگفتم من حالا چه کار کنم، آقای طاهری هم این طوری گفته. به من فقط تبریک گفت. گفت من به شما تبریک می گویم . دارد روی تو کار میشود. من گفتم یعنی چه دارد روی تو کار میشود! من دارم دیوانه میشوم. من اصلاً به هم ریخته ام ، این مسائل را که میبینم. گفت : نَه، نَه . شما شاهد باش دارد روی شما کار میشود؛ ما هم همه اعلام میکنیم. بعد اینکه خلاصه خیلی من با این موضوع دست و پنجه نرم کردم. خیلی یعنی کنار آمدم با این قضیه. به تضاد میخوردم. اعصابم خورد بود. حتی با این مَستری که صحبت او را میکنم، ترم چهار بودم خیلی با ایشان بحث دیالوگی هم من داشتم که حرفهای آنها به کَتَم نمیرفت. چون مثلاً یک سری حرفهایی میزد که اعصابم خورد شد. گفتم من اصلاً اگر این طوری باشد اصلاً دیگر کلاسها را ادامه نمیدهم. به هیچ عنوان نمی آیم.
حجت الاسلام مظاهری سیف: شما برداشتتان این است که تحت تأثیر تلقینهایی که صورت گرفته بود این احساسات متوهّمانه به شما دست داده بود.
خانم قبادیان: دقیقاً. اصلاً این قدر آقای سیف ، این تلقین بالا است در این کلاس به حَدّی بالاست شما چه در کلاس هستی و چه بیرون از کلاس هستی این حِس با شما است که انگار در وجود من است. یا یک جنّی است.
حجت الاسلام مظاهری سیف: یا یک جنّی دارد دنبال من میآید.
خانم قبادیان: آری و این موضوع خیلی شما را اذیت میکند و همهاش دنبال دفع این ماجرا هستید.
حجت الاسلام مظاهری سیف: و همین موجب وابستگی به عرفان حلقه و استادها و مَستر های آنها میشود.
خانم قبادیان: بله دقیقاً.
حجت الاسلام مظاهری سیف: که هُِی بروی آن ها این اجنّهها را زودتر از شما دور کنند.
خانم قبادیان: بله دقیقاً.
حجت الاسلام مظاهری سیف: این مثبت ۲ را هم یک مقدار توضیح میدهید؟فرمودید که گفتند مثبت ۲ را خودتان اعلام کنید، ما هم اعلام میکنیم.
خانم قبادیان: بله.
مثلاً ما وقتی که عزیزی را از دست میدهیم، مراسم داریم مثلاً – حمد و قُل هُوَ الله – میخوانیم برای آنها، فاتحه میفرستیم. مثلاً اینها بجای اینکه بیایند و فاتحه بفرستند فقط یه دیالوگ دارند که می گویند: مثبت ۲. ما این مثبت ۲ را اعلام میکنیم خودش میرود. مجموعه ، اصلاً شبکه ی شعور دارد این مثبت ۲ را اعلام میکند که مثلاً خب خیلی هم مشکل دارند. مثلاً وقتی شما عزیزی را از دست میدهی نباید خیلی گریه کنی، شبکه منفی است. نباید سر قبر ایشان بروی. و آنجا به شما حمله میشود. آنجا ارواح سرگردان زیاد هستند که بیشتر آنها ویروس شدهاند، کالبد ذهنی میشوند. رسوخ میکنند در وجود ما و به دلیل همین مسائل ما نباید آنجا زیاد حضور داشته باشیم. این که تعریف مثبت ۲ آنها است! به جای فاتحه مثبت ۲ اعلام میکنند.
حجت الاسلام مظاهری سیف: مثبت ۲ یعنی راه اتّصال دادن این ارواح به قول آنها سرگردان با آن شعور کیهانی و عالم بالا است که از این دنیا زودتر خارج بشوند.
خانم قبادیان: بله دقیقاً همین طور است.
حجت الاسلام مظاهری سیف: یعنی فاتحه آنها میشود مثبت ۲. حتماً میروند سر قبر اموات هم آن جا هم به جای فاتحه یا در کنار فاتحه حالا در بهترین حالت آن.
خانم قبادیان: نمیروند در کنار قبر.
حجت الاسلام مظاهری سیف: آهان. از همان راه دور مثبت ۲ را اعلام میکنند.
خانم قبادیان: اصلاً نمیروند. قبول ندارد چنین چیزی را. می گویند آن شبکه منفی است. خیلی سؤالها هست، یعنی اصلاً از آن ابتدا که شما وارد میشوی پر از سوالی. چرا نماز نداریم؟ چرا ترمز دستی است؟ چرا مثلاً نباید قرآن بخوانیم؟ ما داریم که خداوند میفرماید شما به محض اینکه قرآن را باز کنید شیاطین میروند. خُب پُر واضح است که ما این طوری بزرگ شدهایم. شنیدهایم و قبولش هم داریم، ولی مثلاً آقای طاهری میگوید نه اگر قرآن را بخوانید چون تو نمیفهمی مثلاً این آیه قرآن معنایش چیست؟ من خودم از آقای طاهری پرسیدم و گفتم که آقای طاهری خُب زیر نویس آیه ی قرآن به این سَلیسی هست. گفت نه این کشف رمز دارد. قرآن هفت بَطن دارد. ما اجازه نداریم اصلاً بدون آگاهی با این همه موجوداتی که داریم وارد این قرآن بشویم. پس بنابرین در آن را میبندیم. فعلاً شبکه ی شعور کیهانی ترمز دستی عبادت را کُلّاً برای ما چه نماز خواندن چه قرآن خواندن. به در و دیوار هم که اصلاً کلاً نباید بزنیم.
حجت الاسلام مظاهری سیف: پس اینجا را شفاف کنید. آقای طاهری نمیگوید قرآن نخوانید، نمیگوید نماز نخوانید. ولی میگوید که شما چون فهم و درکش را ندارید، شعور کیهانی ترمزدستی شما را میکشد، ما که شمارا وصل میکنیم به شعور کیهانی، آنهم ترمزدستی شما را میکشد، دیگر نمیتوانید انجام بدهید، یا شما هماهنگ بشوید با شعور کیهانی و بگذارید هر وقت کیفیت آن آمد، درست است؟ دقیقاً همین است اتفاقاً؟
خانم قبادیان: بله. دقیقاً همین است.
حجت الاسلام مظاهری سیف: چون الآن خیلیها میگویند که استاد هیچ کجا نگفته نماز نخوانید، ما میگوییم درست است که نگفته، ولی چیز دیگری گفته که همان نتیجه را میدهد و درواقع وقتی کسی میآید میگوید شما درک ندارید، نماز را نمیفهمید، قرآن را نمیفهمید و با این وضعیت خواندن آن کار را بدتر میکند، شعور کیهانی ترمزدستی شما را میکشد بعد از اینکه ما شمارا وصل کردیم و دیگر شما نمیتوانید بخوانید، این درواقع دارد افراد را در همان فاز نماز نخواندن قرار میدهد، فقط طرف دارد هوشمندانه این کار را میکند، یعنی به جای اینکه بیاید مستقیم بگوید نخوانید و بعد دیگران اعتراض کنند که چرا میگویی نماز نخوان، اینکه واجب است. ضروریِ دین است و اینکه بعداً هم بشود درواقع برعلیه آن استفاده کرد که تو چرا گفتی نماز نخوان مُنکر نماز شدی، ایشان آمده این را پیچانده یکخرده، همان نتیجه را دارد میگیرد و همان اثر را روی مخاطبین میگذارد، ولی با یک مقدمات و زمینهچینی که حالا اگر کسی هم اعتراض بکند، میگوید تو هنوز به دَرک نرسیدی، چون در مقدماتش این را گفته بود.
خانم قبادیان: و موجوداتت خیلی زیاد است.
حجت الاسلام مظاهری سیف: بله، و بعد هم نگفته نخوان حالا هر وقت به درک رسیدی و این موجودات ویروسهای غیر ارگانیک و ارواح و اینها از تو دور شدند، بعداً برو بخوان. و حالا اینها معلوم نیست کِی میخواهند دور بشوند با این تلقینها.
آقای اللهیاری: عذرمی خواهم بین کلامتان.
حجت الاسلام مظاهری سیف: بفرمایید.
آقای اللهیاری: مثلاً در رابطه باحجاب میگویند که ما باید برسیم به بلوغ عرفانی.
حجت الاسلام مظاهری سیف: تا حجاب داشته باشیم.
آقای اللهیاری: تا حجاب داشته باشیم.
حجت الاسلام مظاهری سیف: یعنی اینکه در اسلام گفتهاند دختر باید حالا از سنین کودکی حتّی حجاب را بگیرد که عادت بکند، و بعد هم که به بلوغ میرسد دیگر باید کامل رعایت بکند این حریم و حدود را، ایشان میآید میگوید که نه آن بلوغی که آنجا گفتهاند بماند برای خودش، بلوغ عرفانی که حالا معلوم نیست چندسالگی آدم میخواهد به آن برسد.
آقای اللهیاری: من یادم است یک خانمی آنجا، همانطور که خانم قبادیان فرمودند، محجّبه هم بودند؛ بعد یک مثال جالبی برای آقای طاهری زد، گفت ببینید آقای طاهری، حجاب یک مسئله حالا به صرفاً فردی نیست، یک مسئله اجتماعی است، میگوید خُب ببینید حجاب، آدم که در خانه است که حجاب لازم نیست، برای چه این پوشش را باید داشته باشند خانمها، برای اینکه وارد جامعه میشوند، جامعه بههرحال از آن حالت.
حجت الاسلام مظاهری سیف: جزو آن آداب و لوازم روابط اجتماعی است.
آقای اللهیاری: بله از آن تعادل روانی خودش خارج نشود بههرحال، خُب الآن شما دارید میگویید، خُب این شخص بدون حجاب برای اینکه یک نفر به درک برسد، این حجابش را خُب تا دیروز خب حالا شاید یک مقدار رعایت میکرد یا حداقل اگر بدحجاب بود، خُب داریم بههرحال در جامعه هستند متأسفانه یک تعدادی؛ ولی خُب اینها شایداگر از آنها سؤال بکنید نمیگویند این کار ما خوب است.
حجت الاسلام مظاهری سیف: بدحجابی را تائید نمیکنند، ولی میگویند حالا بالأخره ما اینجوری هستیم.
آقای اللهیاری: اینجور هستیم، حالا بههرحال عادت نکردیم، بههرحال باید عادت کنیم دیگر، خب این تربیت اسلامی خب خیلی مهم است که ما میدانیم حجاب هست ولی باید از قبل روی بچه کار بشود عادت بکندتا بتواند عملاً انجام بدهد. خب اینیک توجیه دارد، ولی این شخصی که در عرفان حلقه است، این بیحجابی خودش را میگوید نه من در مسیر کمال هستم.
حجت الاسلام مظاهری سیف: برای آن دلیل دارد و دلیل معنوی هم دارد.
آقای اللهیاری: و باید همه جامعه من را بپذیرند و تحملم کنند، حالا آن خانم خیلی جالب بود، گفت که ببینید آقای طاهری، صحبت شما مثل این میماند که یک شخصی چراغقرمز را بخواهد رد کند، بعد پلیس به او بگوید که حق نداری بروی.
حجت الاسلام مظاهری سیف: بگوید من هنوز به درک آن نرسیدم.
آقای اللهیاری: میگوید چرا نباید بروم؟ پلیس به او میگوید اگر بروی برخورد میکنی با ماشین دیگری، علاوه بر اینکه خودت آسیب میبینی شخص دیگر هم آسیب میبیند، میگوید خُب من که این را تجربه نکردم، به درک آن نرسیدم تو هم حق نداری جلوی من را بگیری، بگذار من بروم تصادف بکنم، چشم.
حجت الاسلام مظاهری سیف: خودم بفهمم.
آقای اللهیاری: تصادف را برخوردند، چشیدند، دیدند، درک کردند،که این آسیبش را دیدند که بله چراغقرمز را رد کردن همان و تصادف کردن و آسیب به خودش ، خودت و دیگران رساندن همان، آن موقع دیگر نیاز نیست تو جلوی من را بگیری، حتی شاید چراغ هم روشن باشد، من نمیروم. گفت آقای طاهری میشود پذیرفت این عاقلانه است؟ یعنی برای رسیدن به ادراک یک شخص افراد دیگر جامعه تاوان آن را بدهند.
حجت الاسلام مظاهری سیف: بعد چه جوری او پاسخ داد؟
آقای اللهیاری: حالا خدمت شما عرض کنم. گفت که خُب بی حجابی هم همین است. یک خانمی که رعایت حجاب را نمیکند به هر حال جوانهایی هستند که آمادگی ازدواج ندارند، خُب سطح ایمانها مختلف است، تربیتهای خانوادهها مختلف است.
حجت الاسلام مظاهری سیف: بله.
آقای اللهیاری: شاید مسائل و مشکلات روحی روانی برای آن شخص، جُرم و جنایتهایی پیش بیاید. مگر میشود یک جامعه، یک تعداد افراد بیایند مثلاً چقدر مگر ما عرفان حلقهای داریم. برای این تعداد عرفان حلقهای بیاید جامعه تاوان آن را بدهد. خُب آقای طاهری هم که خُب عادت دارد یک مقدار یک حالتی خودش را کرد و گفت که حالا ببینید اینجا مسئله مسئلهی این است که روی پلهی عشق هستیم، دنیا، دنیای بی ابزاری است، دنیا ، دنیای بکن نکن نیست. دنیا ، دنیای تکلیف نیست. که ما بگوییم تو باید این تکلیف را انجام بدهی. حالا شما بیایید دورههای بالاتر.
حجت الاسلام مظاهری سیف: به قول معروف خودش را زد به آن راه. زد به پلهی عشق.
آقای اللهیاری: بله، یعنی قانع نمیشوم. بعد جالب بود اینها چون این سالها خانم قبادیان هم حالا تجربه کردهاند و اگر تأیید بکنند، میآمد و چون این خُب به هر حال ایشان سؤال را طفره میرفت جواب را و این طرف خُب هِی سؤال میکرد افراد دیگری که منتظر بودند بله امروز یا فردا به درمان برسند یا به کمال برسند فکر میکردند دارد وقتشان زایل میشود جلوگیری میکردند میگفتند حالا بَس است . حالا جلسهی بعد و به هر حال یک جوری میشد که مثلاً میکروفون از این خانم گرفتند.
حجت الاسلام مظاهری سیف: مسئله حل نمیشد.
آقای اللهیاری: بله، ببینید یعنی یک سری سؤالها حالا بگویم جالب بود درست است سؤال آنجا نباید میکردی ولی خب مگر میشود جلوی سؤال افراد را گرفت. به هر حال میکردند خیلیها.
حجت الاسلام مظاهری سیف: جلوی اندیشه، سؤال را نمیشود گرفت. بله دقیقاً.
آقای اللهیاری: خیلیها نمیآمدند مثلاً همان خانم را من یاد است نیامد دیگر، چهار پنج جلسه واقعاً حالا اگر ایشان خیلی. ان شاالله که همیشه موفق باشند. واقعاً برنده شدند. حالا ما بعدش جدا شدیم. ولی خُب دیدیم. خُب به هر حال ببینید ایشان دقت دارد. حالا یا آمده بود تحقیق کند یا حالا به هر حال چیز بود، من دیدم مثلاً دو، سه جلسه ، اگر اشتباه نکنم آمد و دیگر نیامد.
حجت الاسلام مظاهری سیف: فهمید اینجا حرف حسابی پیدا نمیشود.
آقای اللهیاری: چیست آخر؟ باید به چه ادراکی برسم؟ خُب تو آنجا باید جواب من را میدادی. این حالت است. در رابطه با نماز هم همین طور بود. من در جلسات قبلی که من در خدمتتان بودم. شما لطف فرمودید من را دعوت کردید به شبکهی جهانی ولایت خدمتتان عرض کردم ترمزدستی عبادات فقط مختص به نماز نیست، اینها ترمز دستی نماز، حجاب، روزه، حج، زیارت، توسل به انبیاء و اولیاء( علیهم الاسلام)، نذر، انفاق، همه چیز میرود.
حجت الاسلام مظاهری سیف: همهی اینها ترمز دستی.
آقای اللهیاری: آقای طاهری میگوید من نمیکشم ها. از آسمان کشیده میشود. یک هوشمندی آن بالاست و آن، آن جبرئیل است. آن جبرئیل میآید چه کار میکند؟ میآید این را میکشد. حالا جالب است جبرئیلی که.
حجت الاسلام مظاهری سیف: خودش این احکام را آورد از طریق پیامبر به ما منتقل کرد.
آقای اللهیاری: حالا شما متخصص دینی هستید آیا ما خاتم الانبیاء داریم به هر حال پیغمبر علیه الاسلام خاتم الانبیاء است. میشود جبرئیل، یعنی خداوند در واقع دو تا دستور داده باشد متضاد هم؟ نمیشود که. خطر این کلاس این است که واقعاً باید حالا هم مسئولین، آنها که حالا در رابطه با مسائل فرهنگی فعّال هستند و حالا آنها که در رابطه حالا قوهی قضائیه یا جاهای دیگر واقعاً یک فکری بکنند. یعنی یک مسئلهای نیست که حالا بخواهیم به راحتی از کنار آن بگذریم.
حجت الاسلام مظاهری سیف: ما دو جور سؤال میتوانیم در عرفان حلقه داشته باشیم. یک سِری سؤالهایی است که نسبت به عرفان حلقه و دین است، نسبت به عرفان حلقه و جامعه است. می گوییم که مثلاً با این آموزشها و پذیرش این حرفها، این را چه کار بکنیم. با دین دیگر حال از این به بعد چه کار کنیم، نماز و عبادت و چیزهای دیگر را یا اعتقاداتی که وجود داشته را با این باوری که شما دارید آموزش میدهید بر فرض که بپذیریم دیگر آن اعتقادات چه جایگاهی دارد؟ یا همین که حالا ابعاد اجتماعی قضیه. یک سری پرسشها است مربوط به خود عرفان حلقه است، یعنی این که الآن میآیند می گویند که ما الآن باید شما را وصل کنیم به شعور کیهانی، اصلاً شعور کیهانی یعنی چه؟ ما باید شما را وصل کنیم، اصلاً این وصل چیست؟ چرا شما باید ما را وصل کنید آقای طاهری یا هر مَستر دیگری که می گویی من باید تو را وصل کنم تا وصل بشوی؟ خودت به تنهایی برو ببین نمیتوانی. یک سری سؤالات هم هست که درونی است نسبت به عرفان حلقه است. میخواهم ببینم در این کلاسها شما که شاگرد خودِ آقای طاهری بودهاید هر دو گونه سؤال را جواب نمیدادند؟ حالا یک سؤال هست میگوید آقای طاهری میگوید من کارشناس دین نیستم، اطلاع ندارم، این که من می گویم را شما قبول کنید به آن بُعد دینیاش هم بروید از یکی دیگر بپرسید. آن حالا یک بخش است که البته کسی که میآید وارد این حریم میشود باید بتواند حرفش را درست بزند و مشکل در ذهن افراد ایجاد نکند. ولی آن بخش دیگر آن که مربوط به خود عرفان حلقه است، مربوط به خود شعور کیهانی و اتّصال و چرا آخر شما میگویید درمان میشویم حالا این همه اختلالات دارد به جای آن ایجاد میشود و کجاست اثر درمان؟ این پرسشهایی که نسبت به عرفان حلقه، درونی هستند این ها هم بی پاسخ میماند؟ جواب این ها چه بود؟ اینها را چه کار میکردند؟
خانم قبادیان: آقای طاهری اصلاً کُلاً یک ایرادی که این کلاس داشت این بود که تا دیروز اگر یک انسان، یک اشتباهی داشت و وجدانی داشت و به این درک میخواست برسد که یک روزی این را اصلاح بکند، اما با ورود به کلاسهای عرفان حلقه آقای طاهری آمدند آب پاکی را روی دست همه ریختند، یعنی همه را راحت کرد، به این وعده که، با این ادعا که، شما را به وعدهی طولانی مدت، که نمیدانی تا آخر عمر هست؟ تا کِی هست؟ سی سال هست؟بیست سال هست؟ کِی هست؟ همه را دعوت میکرد و همه را راحت میکرد، دیگر کسی اصلاً از انجام کارهای بَدی که میکرد حالا چه بی حجابی بود چه بی نمازی، تمام اینها را تبریک داشت برای خودش.
حجت الاسلام مظاهری سیف: وعدهای که به درد او بخورد.
خانم قبادیان: یعنی اصلاً ناراحت نمیشد میگفت من تا دیروز نا آگاه بودم، نپخته بودم، نمیدانستم، امروز برای چه باید ناراحت باشم که حجاب من درست نیست. من درک آن باید برسم، باید به درک آن برسم.
حجت الاسلام مظاهری سیف: و الآن هم با این اتّصالها و عرفان حلقه، الآن در مسیر درک هستم.
خانم قبادیان: بله.
حجت الاسلام مظاهری سیف: ان شاالله خواهم رسید.
خانم قبادیان: چرا ناراحتم که نمیروم خانه خدا، همه جا خانه خدا هست، همه جا وجه الله هست، همه جا خدا هست، چرا باید ناراحت بشوم که بروم مثلاً مکانهای زیارتی. اصلاً اینها را که اصلاً قبول ندارد، عرفان حلقهی اصیل، اصلاً مکانهای زیارتی را به این عنوان که واسطه هستند به خاطر آن وجاهتی که دارند، به خاطر عصمتی که دارند و ما به آن اعتقاد داریم عرفان حلقه این را اصلاً قبول ندارد.
حجت الاسلام مظاهری سیف: یعنی اینکه ما در یک مکان مقدس میتوانیم خودمان ارتباط بهتری با خدا برقرار کنیم یا مثلاً با یک زیارت و توجه به معصومین، خودمان آمادگی روحیمان بهتر میشود که برویم ارتباط بهتری برقرار بکنیم اینها را همه را کنار میزنند.
خانم قبادیان: کلاً زیر پا میگذاشتند.
حجت الاسلام مظاهری سیف: میگفتند اگر میخواهید آمادگی پیدا بکنید، باید،
خانم قبادیان: شرک میدانند.
حجت الاسلام مظاهری سیف: اصلاً آمادگی چی هست؟ آمادگی نمیخواهد، ما وصلت میکنیم.
خانم قبادیان: شِرک میدانند و حالا فقط شما هستی که نمیتوانی از آقای طاهری که خودشان بنیانگذار این عرفان هستند، سؤال کنی که خب به هرحال شما وجاهتتان چیست؟ شما چه جوابی برای این داری به ما بدهید که حالا شما وصل کننده هستید؟ با اینکه خودت هم میگویی که یک دور قرآن را هنوز کامل نخواندم، هیچ چیزی را کامل آشنایی به آن ندارید. خُب پس چه جوری در کلاس شما، آموزههای شما میگویید: پاک و ناپاک، با دین و بیدین. کاری ندارد، مسیحی هستی، زرتشتیهستی ، کی هستی، چه هستی، یعنی من واقعاً به چشم دیدم کسانی که واقعاً اصلاً، شاید من اصلاً در کلاسهای عرفان حلقه چیست؟! غیر از آن هم این آدم را به عنوان یک دوست هم برای خودم قرار ندهم، چون اصلاً به هرحال کمال همنشین در من اثر کرد، اثر میگذارد همنشین در مرام انسان. ولی کلاسهای آقای طاهری نمیگوید که این خانم این آقا چه هست؟ اصلاً ایشان شأنی ندارد در جایگاهی نیست، پر از مشکلات هست، حتی آداب دینی هست، اجتماعی هست، اصلاً چه جوری این خانم میخواهد الآن من را وصل کند در حالی که تمام سَرتاپای وجودش ایراد است. و بزرگترین نماد او بی حجابی او است. آرایشهای وحشتناک و رفتارهای خیلی غیر منطقی، حالا ارتباطاتی که با هم دارند. فقط سوالهای خودشان است که جواب داده نمیشود. فقط آب پاکی را هم ریخته روی دست همه، همه را راحت کرده، به درک آن برسید، دو دوتا چهارتا نداریم، اینجا دنیای عقل نیست عشق است، فقط با این چیزها همه را گول زده و واقعاً آن هایی که برایشان مهم است این قضیه عصبانی میشوند نمیتوانند اصلاً در این کلاس دوام بیاورند.
حجت الاسلام مظاهری سیف: خیلی متشکر از توضیحات شما. زمان ما رو به پایان است.
خانم قبادیان: خواهش میکنم.
حجت الاسلام مظاهری سیف: ما در این جلسه بیشتر به این موضوع پرداختیم که عرفان حلقه پاسخگوی مسائل خود نیست و دچار چالش های درونی است. ابهامات درونی دارد در مسائلی که خودش مطرح میکند با مسائل دیگری که حالا میتواند مسائل اجتماعی باشد، مسائل دینی باشد ، دچار چالش و تعارض میشود تضاد پیدا میکند با دین با هنجارهای اجتماعی با آن چیزی که انسانها درک میکنند و میفهمند آن را ولی این تضادهایی که منطق و شعور انسان هشدار میدهد که اینها تعارض است این ها بیراهه است. آنها تحت عنوان اینکه روی پله ی عقل هستید و حالا متوجه نمیشوید باید بیایید روی پلهی عشق تا به درک آن برسید با این توجیه ، صورت مسئله را پاک میکنند به جای این که تضادها را حَل بکنند و اصلاحی صورت بگیرد درواقع تضادها را سعی میکنند پاک کنند ، محو کنند و ندیده بگیرند نه اینکه تضاد را بطرف بکنند همین جوری هر چه هست بپذیر و سعی کن به درک آن برسی و با این تعبیر و با این توجیهات تمام سؤالات را مربوط به قفل ذهنی مربوط به بی شعوری مخاطب و سؤال کننده، مربوط به درواقع عدم حرکت او به سوی درک حقیقت موضوع و این جور مسائل میدانند و با یک سِری بر چسبهای مختلف نظیر این که طرف سوپرداناست که بیشتر جنبهی تناقض آمیز و تمسخر آمیز دارد مثلاً کسی که سؤال زیاد میکند سوپرداناست و نمیتواند این جوری چیزی را درک بکند و خلاصه با یک سِری برچسب و یک سری توجیهات سعی میکنند به جای پاسخ دادن به سؤالات دانشجویانشان ، کسانی که آمده اند در دورهها شرکت کردند آنها را دنبال خودشان بکشند و بگویند دنبال ما بیا ، اتّصالات ما را بگیر تا به درک برسی ، درمان بشوی ، عرفان و کمال را تجربه کنی و به هر آرزویی که داری خلاصه بتوانی دست پیدا بکنی. ما این بحثمان با مهمانان عزیزی که داریم ادامه خواهد داشت. در دو قسمت دیگر انشاالله سعی میکنیم این مباحث را جمع بندی بکنیم. همین جا هم خواهش میکنیم که انشاالله در دو قسمت آینده هم تشریف بیاورند و خدمتشان باشیم و همهی شما را به خدای بزرگ میسپاریم. والسّلام علیکم و رحمه الله و برکاته.
خانم قبادیان چه بامزه تعریف میکنن! آفرین. کلاسهای خطرناکی هستش این حلقه
باید رفت درب خانه اهل بیت (ع). عرفان ها و معنویت های نوپدید منحرف فقط و فقط مایه بدبختی مردم هستند و بس.
سلام.این حلقه های شیطانی اعصاب و روان مردم را خراب می کند. باید جلوی آنها گرفته شود تا مردم روانی نشوند. ممنون
اصلا در اسلام بی نمازی و بی حجابی نداریم حتی برای یک روز. به تاریخ مراجعه کنید عده ای از مشرکین اسلام آوردن خود را مشروط کردن به این که نماز نخوانند چون نماز و رکوع و سجود را عمل شکستن غرور خود می دانستند ولی پیامبر عظیم الشان اسلام ص نپذیرفتند با این که در آن زمان اسلام نیاز به نیرو داشت اما پیغمبر مکرم اسلام ص فرمودند این چیزی که از من طلب کردید (بی نمازی) مال من نیست که به شما ببخشم! نماز واجب دینی است و از جانب خدا مقرر شده است
اصلا حلول و رسوخ روح اموات در وجود و بدن افراد زنده و تسخیر آنان در اسلام ناب محمد “ص” (اسلام شیعی) وجود ندارد و اصلا و ابدا دین مبین اسلام این امر را نمی پذیرد. همینطور ترک صلاه و هر چه از ضروریات دین است هم با هیچ عذر بهانه ای مورد قبول خداوند سبحان نخواهد بود. حالا شاید برخی پیدا بشوند و بخواهند از درب های دیگر وارد شوند و ژست اصلاح گر به خود بگیرد و با بهانه اصلاح نماز و عبادت و بهبود امور دینی مردم و کیفیت بخشیدن و اینطور چیزها، مردم بی اطلاع را منحرف کنند، اما مهم این است که این چیزها را اسلام ناب محمدی”ص” (اسلام شیعی) به شدت رد و محکوم می کند و هرکس به این گونه سخنان گرایش پیدا کند را اساسا مسلمان نمی داند.
هر چه من از حلقه و طاهری و مسترها می شنوم، می بینم چقدر موذیانه به میدان آمده اند و واقعا شیطان رجیم در آن دستی دارد