بهداشت معنوی؛ با پیروزی انقلاب اسلامی حیات تازهای در رگهای عرفان اسلامی دمیده شد. انقلاب عرفانی امام خمینی (ره) برپایه عرفان اصیل اسلامی بنا شده و ابرقدرتهای دنیا برای مقابله با رشد فزآینده این عرفان، شروع به ساخت عرفانهای نوظهور و جنبشهای نوپدید دینی در قالب تفکر نوین و بر پایه لیبرال سرمایهداری کردند. تا امروز این جنبش از فعالیت خود دست نکشیده و توانسته با تفکر التقاطی وارد فضای معنوی کشور شده و برخی از افراد چهره و محبوب جامعه مانند سلبریتیها را نیز به سمت خود بکشاند.
به دلیل ضرورت «تبیین انقلاب عرفانی امام خمینی رحمهاللهعلیه و مقابلهِ عرفانهای ساختگی با آن»، خبرگزاری رسا با حسین عرب، استاد حوزه و دانشگاه گفتگویی را انجام داده است. خلاصهای از آن مصاحبه را تقدیم شما مخاطبان عزیز میکنیم.
معنویتی مطلوب نظام لیبرال سرمایهداری کدام معنویت است؟
هسته پیش برنده معنویتی که نظام لیبرال سرمایهداری غرب را تأیید میکند جریانی است به نام تفکر نوین. این جریان آمیزهای است از کابالا، هندوئیسم نوین و جریانهای نوین مسیحیت پروتستان به نام مسیحیت متعالی است. این جریان در ابتدا بر بحث درمان از طریق ذهن متمرکز بودند. خانم مری بیکر ادی جزء رهبران اولیه آنهاست. جریانهایی مثل کریستین ساینس یا علم مسیحی، کلیسای وحدت یا کلیسای علم دینی از آن منشعب شدهاند.
آیا تفکر نوین شاخ و برگ دارد؟ در صورت وجود، کدام یک از آنان در ایران بیشتر مورد توجه قرار گرفته است؟
یکی از آموزههای اصلی تفکر نوین «قانون جذب» است. این قانون اولین بار اواخر قرن ۱۹ مطرح شد. در دوران رکود بزرگ اقتصادی آمریکا ناپلئون هیل کتابی مینویسد به نام «بیندیشید و ثروتمند شوید»؛ یعنی شخص میتواند با قدرت فکر پولدار شود. این جریان یک دوران افولی را طی میکند تا به سال ۲۰۰۶ میرسد که مستندی به نام «راز» ساخته میشود و چند ماه بعداز آن کتابی با همین نام نوشته میشود. مسأله اصلی این فیلم و کتاب آن است که راز تمام موفقیتها و موفقان عالم از ابتدای خلقت همین قانون جذب بوده است! و اینها چون به این قانون عمل میکردند توانستند موفق باشند.
آیا دین اسلام به بحث تفکر مثبت اشاره ندارد؟ چرا این قانون مورد تایید نیست؟
قانون جذب به طور خلاصه این است که شما به هر چیزی فکر و تجسم کنید همان در عالم خارج به سمت شما جذب میشود و برخی میگویند خلق میشود. در مرحله اول اینگونه توصیف میکنند که شما به چیزهای مثبت فکر کنید تا حوادث و اتفاقات و موفقیتهای مثبت را بتوانید در زندگیتان جذب کنید. تا اینجا خیلی شاید مشکلی نداشته باشد. اما این بحثی که در قانون جذب به نحو مطلق ذکر میشود که شما به هرچه فکر کنید همان جذب میشود و با مشکلات اعتقادی همراه است. تفکر نوینیها مستقیماً میگویند که خداوند هم مخلوق ذهن ماست و خداوند را خود ما ایجاد کردهایم، پس هرچه در این عالم هست فقط شما هستید و این همان انسان محوری است که نقطه مقابل توحید است.
چرا اینقدر نظام لیبرال سرمایهداری روی این قانون مانور میدهد و چه هدفی در گسترش آن دارد؟
هسته و جان مطلب اینجاست که چرا این موضوع مطلوب نظام لیبرال سرمایهداری است. من با یک مثالی توضیح میدهم. اینها در مرحله اول در حوزه موفقیتهای فردی این مثال را میزنند که فرضاً اگر شما فقیر هستید و مشکل دارید نگویید چکار کنم که فقیر نباشم و یا چه کنم بدهکاریام را بدهم؟ شما به این فکر کنید که چه کنید تا پولدار شوید. مثبت فکر کنید وَاِلا اگر شما به مبارزه با چیز منفی فکر کنید، اتفاق میافتد. در مرحله اول خیلی اشکالش مشخص نیست؛ اما آرام آرام آن را در حوزههای اجتماعی و سیاسی وارد میکنند. مثلاً در همین مستند راز بیان میشود که اگر به مبارزه با قاچاق مواد مخدر فکر کنیم مواد مخدر بیشتری تولید میشود! یا بعضی مروجین داخلی میگویند اگر به مبارزه با اسرائیل فکر کنید نتیجهاش تقویت اسرائیل است.
خوب هر عقل سلیمی متوجه میشود که این حرف نه از منظر علمی و نه دینی مقبول نیست. این نکته را متذکر میشوم که به تعبیر امیرمومنان (علیه السلام) شیاطین وقتی میخواهند فتنه درست کنند مشتی از حق و باطل را با هم مخلوط میکنند.
جریان تفکر نوین در داخل کشور به چه شکل بروز کرده است؟
این جریان از اوائل دهه هفتاد به صورت جدی وارد کشورمان شد. امثال آقای آزمندیان، آقای احمد حلت با بحثهایی مثل تکنولوژی فکر و مجله موفقیت از بزرگترین مروجان قانون جذب و تفکر نوین در ایران هستند. در ایران بیش از صد نفر داریم که دارند در حوزه معنویت نوین همین بحثها را ترویج میکنند. الان یکی از سه جریان عرفان کاذب بزرگ در کشور ما جریان تفکر نوین است که کاملا یک جریان معنوی است.
راهکار اصلی در مواجهه با این تفکر چیست؟
راهبرد اصلی مقابله روشنگری است. شما قانون جذب را با دقت بررسی کنید، آن مباحث به ظاهر حقش را جدا کنی و آن باطل خباثت آلودش را نشان مردم بدهی آن موقع است که هر انسان سلیم النفسی این مباحث را قبول میکند و به باطل بودن مسئله پی میبرد.