بهداشت معنوی؛ در سال ۱۹۸۸ دکتر مارتین. ای. پی. سلیگمن (Martin Elias Peter Seligman)، استاد روانشناسی دانشگاه پنسیلوانیا، بهسمت ریاست انجمن روانشناسی آمریکا انتخاب شد. او در ۲۱ آگوست ۱۹۹۹، هنگام مراسم معارفهاش در صدوهفتمین همایش سالانهی این انجمن، برنامهی «روانشناسی مثبت» را برای اصلاح آنچه او «روانشناسی آسیبمحور» مینامید اعلام کرد. از آن پس، سلیگمن بهعنوان نماد جنبش روانشناسی مثبت، پیوسته حمایت دولتهای سراسر جهان را برای سرمایههای پژوهشی و آموزشی بهدست میآورد تا دیدگاهها و پروژههای این رویکرد جدید روانشناسی را در مراکز آموزشی و نیز در زندگی روزمره مردم وارد کند. اما این رویکرد با نقدهایی از سوی دیگر روانشناسان روبرو شد. در این سلسله یادداشت که بخش سوم آن تقدیم شما میگردد، به بررسی این نقدها پرداختهایم.
اتهام خودشیفتگی از روی خودشیفتگی!
«سلیگمن» و «چیکسنتمیهای»، دو پدرخواندهی روانشناسی مثبت، در گرماگرم سربرآوردن این جنبش مینویسند:
«دلیل واقعی رشدنیافتن رشتهی انسانینگر این بود که این رشته هیچگاه پایهی تجربی ارزشمند ایجاد نکرد. این نبود پایهی نظری، به اشتغال خودشیفتهگونه و ارتقای خود به بهای رفاه اجتماعی انجامید!» آیا چنین است؟
انسانگرایی مزلو و روششناسی مثبت
روانشناسان انسانگرا بر این باورند که چون در همهی انسانها یک میل ذاتی برای تلاش در مسیر رشد پایدار وجود دارد، ازاینرو، دلمشغولیهای اصلی روانشناسی میبایست معطوف به پدیدههای مثبت مانند عشق، شجاعت و شادکامی باشد.
این باور آنها را به رویگردانی از یکسونگری روانتحلیلگری و برخورد مکانیکی و تقلیلگرایی در رفتارگرایی کشاند. «آبراهام مزلو» میگفت انسان را باید بهصورت یک «کل»، که چیزی بیشتر و فراتر از اجزاء اوست، در نظر گرفت.
انسانگرایی خود در بستر اندیشههای «ویلیام جیمز» و «جان دیویی» و «استانلی هال» پرورش یافته است. «ویلیام جیمز» استدلال میکند که برای مطالعهی دقیق عملکرد بهینهی انسان باید «تجربهی ذهنی» او را در نظر گرفت. برخی او را بهعنوان «اولین روانشناس مثبت ایالاتمتحده» میشناسند. «مزلو» عقیده داشت که روانشناسی باید بر پایهی بررسی افراد سالم و خلاق بنا شود و کوشش میکرد بهطور تجربی زندگی افراد خودشکوفا را مطالعه و تحقیق کند.
هرم آبراهام مازلو در مورد نیازهای بشر
تعبیر «روانشناسی مثبت»، اولین بار در کتاب «انگیزش و شخصیت» مزلو که در سال ۱۹۵۳ منتشر شده، آمده است. عنوان آخرین فصل این کتاب چنین است: «بهسوی یک روانشناسی مثبت». میبینیم که سه رکن روانشناسی مثبت کنونی، هرکدام، بهصورت دقیق در آثار «ارسطو»، «جیمز» و «مزلو» تبیین شدهاند:
۱. صفات مثبت، در اخلاق نیکوماخوسِ ارسطو
۲. هیجانهای مثبت، در بحث تجربههای ذهنی و احساسات مثبتِ ویلیام جیمز
۳. نهادهای مثبت، در توجهِ مزلو به نهادهای مدنی
مزلو کتابی دارد به نام «مدیریت آرمانشهر روانشناختی» که مطالب آن دربارهی وضعیت کار، مشاغل، کارخانهها و دیگر نهادهای اجتماعی است. او در این اثر خلاقانه مینویسد:
شرایط شغلی آرمانشهر روانشناختی، اغلب، نهفقط برای کمال شخص مفید است، بلکه برای سلامت و شکوفایی سازمان و همچنین کیفیت و کمیت محصولات یا خدماتی که بهوسیلهی سازمان تدارک شده است نیز، فایده دارد.
اتهام پایهگذاران روانشناسی مثبت به مازلو که روش او علمی نبوده است، بیانصافانه و نادرست است. البته روانشناسی انسانگرا بر این عقیده است که انسانها بهصورت کلهای غیرقابلتقسیم هستند، هرگونه تلاش برای تنزلدادن انسان به عادتها، ساختارهای شناختی یا ارتباطهای S_R، به تحریف ماهیت او منجر میشود.
ازاینرو، روشهای مطالعه که توسط علوم طبیعی بهکاربرده میشوند هیچ ربطی به مطالعهی انسانها ندارند. اما منظور مزلو، این نبوده است که روانشناسی نباید تلاش برای علمی بودن را متوقف کند . یا از مطالعه افراد مبتلا به مشکلات روانی و کمک کردن به آنها دست بردارد ، بلکه معتقد بود اینگونه تلاشها فقط بخشی از داستان را بیان میکند. «شاپیرو» در پاسخ به سخنان سلیگمن و چیکسنتمیهای مینویسد «تعجب میکنم که چرا این دو تعداد بسیار زیاد مقالاتی را که روانشناسان انسانگرا با روشهای کمّی و کیفی تجربی در مجلههای علمی – پژوهشی مانند ژورنال روانشناسی انسان (Journal Of Human Psychology) که چیکسنتمیهای، اولین کارهای خود را در آن منتشر کرده است و مجلهی روانشناسی انسان (Human Psychology) ندیدهاند.
ادامه دارد…
نویسنده: محمود گلزاری
منبع: منتشر شده در مجله سپیده دانایی . شماره ۱۳۳ و ۱۳۴ . مهر و آبان ۱۳۹۸
لینکهای مرتبط:
کتابهای روانشناسی زرد حرفهایی میزنند که فضایی است
واکنش یک استاد سخنوری به مثبت فکر نکنیم
قانون جذب از دیدگاه گابریله اوتینگن
آنچه نمیخواهند شما بدانید (۱)
آنچه نمیخواهند شما بدانید (۲)
درباره ی شهاب اناری که به واسطه رتبه ۱ کنکور سال ۷۵ و مدرک پزشکی دانشگاه تهران معروف و وارد این حوزه شده و از کانادا برای ما ایرانیا کتاب روانشناسی مثبت گرا مینویسه هم صحبت کنید