بهداشت معنوی به نقل از ایمنا؛ روانشناسی زرد در سالهای اخیر طرفداران زیادی پیدا کرده است و افراد زیادی بهجای اینکه دنبال راهحل درست و دائمی باشند به سراغ افرادی میروند که زیبا و با زرقوبرق حرف میزنند و وقتی پای حرفهای آنها مینشینند، حالشان خوب میشود. در سالهای گذشته هرچقدر مقاومت افراد برابر مراجعه به روانشناس شکسته شده، تقاضا برای ورود به رشته روانشناسی هم بیشتر شده است. برای همین است که افراد زیادی برای کسب درآمد، شهرت و حتی قدرت به این عرصه پا میگذارند. نمونه آن روانشناسان بازاری هستند که در شبکههای اجتماعی بازارگرمی میکنند و با نوشتن و شکستن تابوها سعی میکنند خودشان را مطرح کنند.
انسان امروزی هم بهواسطه نیازش برای مراجعه به روانشناس، گزینه اولش برای انتخاب درمانگر، شهرت اوست. درواقع شهرت برای انتخاب روانشناس به افراد حس اعتماد هم میدهد. برای همین با اطمینان کامل به این افراد مراجعه میکند و در این بین، چیزی که از آنها کاسته میشود، غم یا خشم نیست، پولهای حساب و زخمهای روانشان است! اما واقعیت این است آسیبی که یک روانشناس ممکن است بزند، چندین برابر بیشتر از خود آن زخم، دردناک است.
علت روی آوردن به روانشناسی زرد
فرزاد آسنجرانی، رواندرمانگر میگوید: فردی که در چاه تاریکی و ناامیدی فرورفته، تنها به دنبال فرد دیگری است که نجاتش دهد. او طنابی میخواهد که از پایین به بالا کشیده شود و برای همین به پوسیده بودن طناب توجه نمیکند. افراد در ورطه غم و ناامیدی چندان حوصله این را ندارند که به دنبال متخصص بروند. گویی همینکه آن فرد حرفهای دلگرمکننده بزند، همینکه ویترین خوبی داشته باشد، بانمک و بذلهگو باشد، همینکه فن بیانی قوی داشته باشد، برای آنها کافی است.
وی میافزاید: برای همین است که هر روز به تعداد مشاوران اینستاگرامی، روانشناسان زرد و بازاری افزوده میشود. مشاورانی که حتی ممکن است پایشان به برنامههای تلویزیونی هم باز شود. آنها زیرک هستند و این شهرت را تنها با شناخت نیاز جامعه و مانور دادن روی آن به دست آوردهاند. یکی دیگر از نکاتی که باعث میشود روانشناسی زرد مریدانی داشته باشد، درمانهای سریع و چکشی است؛ درمانهایی که با یک تلفن حل میشود و این بهظاهر روانشناسان از پشت تلفن مقتدر و رک، اما کاریزماتیک جواب میدهند.
این رواندرمانگر ادامه میدهد: این مدل درمانها در ظاهر نمای خوبی دارند، در لحظه حال مخاطب را خوب میکنند و حتی ممکن است او را در مسیری درست قرار دهند؛ اما آیا میشود اسم «درمان» روی آن گذاشت؟ اینها حرفها و پیشنهادهایی است که بیشتر شبیه نصیحت است. منتهی مهم نیست چه چیزی میشنویم، مهم این است از چه فردی میشنویم. برای همین است اگر فردی در قارهای دیگر در عرض یکربع حرفی را در جهت یک مسئله بزند، آن حرف حکم قطعی مییابد و برخی افراد بدون هیچ تفکر، سندیت علمی و حتی شخصی، آن را قبول میکنند.
وی تصریح میکند: قرار نیست آن حرف، بد باشد. خیلی اوقات همان حرف مختصر، مفید واقع میشود، اما خطر آنجایی صدایش درمیآید که در بلندمدت آثاری بدی روی روان فرد میگذارد. وقتی حرفی علمی نباشد و از روی تجربه گفته شود، نمیتوان آن را به دیگری تعمیم داد؛ اما ما شاهد این اتفاق در سخنرانیهای برخی از این افراد روانشناسنما هستیم. قانون جذب، انرژی مثبت، روانشناسی انگیزشی و از این دست مفاهیمی که خودشان را در دستهبندی روانشناسی جا کردهاند، خیلی خوب بین مردم عام پذیرفته شدهاند.
آسنجرانی اضافه میکند: مردمی که امروزه توان پرداخت هزینههای سرسامآور روانشناس را ندارند، اما در فضای مجازی دنبال مفاهیم یا بستههایی مشاورهای هستند که امید به زندگی را به آنها برگرداند و آنها را متوجه کند که زندگی آنقدرها هم سخت نیست! برعکس روانشناسانی هک هستند که با تجویزهای افراطی سعی میکنند درمان را از اصول انسانی و اخلاقی خارج کنند.
وی تأکید میکند: «رویکرد روانشناس» مسئلهای است که افراد برای پیدا کردن درمانگر به آن بیتوجه هستند و این بیاطلاعی بابت نبود اطلاعرسانی است. برای همین مردم به سمت افرادی میروند که تنها حرفهای خوبی بزنند و مهم نیست آن حرف خوب از چه منبعی باشد! مازلو میگوید: درمان شاید افزودن ارزش است، برای همین است که فرد با انتخاب درمانگر درست میتواند بر بلندایی بایستد و خود را از راه دور و نزدیک ببیند و کشف کند.
سکوت در برابر فعالیت روانشناسان زرد
نادیا محمدی، دکترای روانشناسی بالینی میگوید: بیماریهای روانی همانند بیماریهای جسمی نیازمند درمان هستند و مهمترین عاملی که باعث میشود مردم به روانشناس مراجعه نکنند، برچسبها و انگهای روانی است که از سوی جامعه به افراد وارد میشود. طبق آخرین پژوهشهای انجامشده یکچهارم افراد دارای مشکلات و اختلالات روانی هستند، اختلالاتی که میتواند بر اساس نوع مشکلات و شرایط دوران کودکی طیفهای مختلفی داشته باشد.
وی میافزاید: بیماریهای روحی و اختلالات روانی مختلف علائم مشابهی دارند، به همین دلیل برای تشخیص، باید روانشناس یا مشاور، متخصص و دارای مدرک تحصیلی باشد تا بتواند ارزیابی دقیقی انجام دهند. در حال حاضر که در عصر مدرن جوامع به سمت تخصصی شدن حرکت میکند، حضور روانشناسان زرد، نشر کتب روانشناسی زرد و یا تبلیغات خاصی که با جملات جذاب و گمراهکنندهای مانند «سهروزه از اعتیاد طولانیمدت خود خلاص شوید»، «با یک جلسه زوج مناسب خود را پیدا کنید»، آرایش شدهاند، افزایش پیدا کرده است.
این دکترای روانشناسی بالینی با بیان اینکه روانشناسان زرد به درمان با ارائه تبلیغات اختلالات روانی مانند «درمان اختلالات روانی با سادهترین شیوهها کمتر از ۲۴ ساعت» نیز ورود کردهاند، گفت: روانشناسان زرد افرادی هستند که مجوز و مدرک روانشناسی ندارند اما همایشهای بهاصطلاح تخصصی و رایگان را بهقصد جذب مراجعهکنندگان بدون اطلاعات علمی برگزار میکنند، اما درنهایت این همایشهای رایگان تبدیل به کارگاههایی خواهد شد که بهصورت ثابت پول زیادی از مراجعان دریافت کنند.
محمدی تصریح میکند: ممکن است افرادی که در کارگاهها یا سمینارهای روانشناسان زرد شرکت میکنند و یا از طریق شبکههای اجتماعی از آنها مشاوره میگیرند، تأثیرات مثبت لحظهای را در زندگی خود مشاهده کنند، اما این تأثیرات مثبت بسیار کوتاهمدت است و بهمرورزمان زندگی آنها تحت تأثیر این مشاورههای غیرعلمی قرار میگیرد و پیامدهای جبرانناپذیری برای فرد، خانواده و جامعه ایجاد میکند.
وی با انتقاد از این موضوع که نهادها و مراجع پیگیری در برابر فعالیت روانشناسان زرد سکوت کردهاند، اضافه میکند: جامعه، اطلاعات جامعی از نوع فعالیت روانشناسان و روانپزشکان ندارند و تصور میکنند مشکلات روانی بهسرعت و با خواندن کتاب یا شرکت در سمینارها برطرف میشود، اما نباید فراموش کرد که متخصصان فعال در حوزه سلامت روان افرادی هستند که حداقل مدرک کارشناسی ارشد روانشناسی، مشاوره یا روانپزشکی دارند و مجبورند در سمینارها و کارگاههای تخصصی که توسط اساتید دانشگاه برگزار میشود، شرکت کنند و از طرفی دیگر برای دریافت مجوز باید در کمیسیونهای متعددی شرکت کنند.
فقدان سواد رسانهای عامل جذب افراد به روانشناسی زرد
مجید صفارینیا، رئیس انجمن روانشناسی اجتماعی ایران میگوید: استقبال از روانشناسی زرد تنها به فرهنگ ما مربوط نیست و در همه جای دنیا روانشناسهای زرد و حرفهای انگیزشی طرفداران زیادی دارند. طبق آمارهای رسمی ۳۰ درصد از مردم جامعه از مشکلات روانشناختی رنج میبرند و طبیعی است بازار این خدمات سرپایی و زودگذر داغ باشد. نداشتن سواد، خردمندی و دانش لازم بازار روانشناسی زرد را در کشور داغ میکند.
وی میافزاید: شناسایی و انتخاب یک روانشناس یا روانپزشک معتبر کار سختی نیست. یک جستجوی ساده در اینترنت نشان میدهد که هیچ مقالهای به نام این افراد نیست. در کدام دانشگاه درس میدهند؟ چند مقاله به نام آنها ثبت شده است؟ چند کتاب علمی منتشر کردهاند. مردم باید سواد رسانهای خود را بالا ببرند. باید رزومه علمی این افراد را ببینند. در مورد این افراد یک مقاله پیدا نمیکنید. تنها صوت و ویدئو است. چند کتاب میخوانند و خوب حرف میزنند و فن بیان خوبی دارند و تنها میتوانند درمان لحظهای انجام دهند.
رئیس انجمن روانشناسی اجتماعی ایران ادامه میدهد: ما از یک پزشک خوب انتظار داریم که درد را تشخیص دهد و آن را درمان کند. در حوزه روانشناسی هم همینطور است. روانشناس یا روانپزشک باید مشکل را خوب تشخیص بدهد و آن را درمان کند؛ یعنی باید علم کار را داشته باشد. در غیر این صورت حرفهای قشنگ و جملههای زیبا مشکلات روانی را حل نمیکند، اینکه جملهها را با زیرکی، شیرینی و شعر و ضربالمثل بیان کنید، مشکل حل نمیشود.
وی تصریح میکند: در روانشناسی زرد معتقدند اگر فردی بهطورکلی در زندگی موفق شده است، بخش زیادی از این موفقیت روی دوش خودش و درواقع صفر تا صد این فرآیند حاصل توان فرد بوده است. در مقابل اگر هم متحمل شکست شود، به علت ناتوانی، آگاهی نداشتن و ناشی از صلاحیت نداشتن فرد بوده است. چنین نگاهی بهشدت تقلیلگر و حتی خطرناک است؛ چراکه محیط اجتماعی که در آن زندگی میکنیم و استرسهای محیطی که هر روز تجربه میکنیم را در نظر نمیگیرد.
اشتباه جامعه در تعریف درست سلامت روان
صفارینیا اضافه میکند: در خصوص روانشناسی زرد صحبت از فرد است و برای اینکه فردی بتواند رفتار مفید اجتماعی داشته باشد، باید بازخورد مناسبی از جامعه دریافت کرده باشد. بهعبارتدیگر ما حق نداریم از کسی بخواهیم به لحاظ اجتماعی مفید باشد؛ مگر اینکه احساس امنیت رفتاری و اجتماعی داشته باشد. تنها در موارد اندکی از چنین سخنرانیهایی سطح گفتوگوها از سطح فرد و اتاق مشاوره فراتر رفته است.
وی میگوید: درواقع امروز کمتر با نگرش آیندهنگری همراه با چشمانداز اجتماعی مواجه هستیم که ضابطههای محیط اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی را هم در نظر گرفته باشد، از طرفی با شاخه جدیدی از روانشناسی زرد به نام روانشناسی موفقیت در کشور روبهرو هستیم. روش تأثیرگذاری افرادی که به ترویج روانشناسی موفقیت میپردازند این است که افراد را به مقایسهگری با یکدیگر تشویق کند تا درنهایت دست به تلاش و عمل بزنند.
رئیس انجمن روانشناسی اجتماعی ایران با اشاره به اینکه جامعه ما در تعریف دقیق از سلامت روان دچار اشتباه شده است، میگوید: به اعتقاد من نقطه مقابل سلامت روان بیماری روانی نیست؛ چراکه هنوز تعریف دقیقی از سلامت روان ارائه نشده است. به همین دلیل بر اساس برداشتهای فردی برخی معتقد بودند که با شیوع پاندمی کرونا میزان بیماریهای روانی هم افزایش چشمگیری خواهد شد؛ اما باگذشت زمان مشاهده کردیم که طبق تعاریف علم روانشناسی چنین اتفاقی رخ نداده است.
نفوذ روانشناسنماها در صداوسیما
محمد حاتمی، رئیس سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کشور میگوید: در همه جای دنیا هر فردی که میخواهد در حوزه سلامت روان فعالیت کند باید بر اساس قوانین آن کشور عمل کند و باید از فیلترهای تخصصی عبور کند. به همین جهت قانونی در مجلس شورای اسلامی برای فعالیت سازمان نظام روانشناسی وضع شد که بر اساس آن نظارت و تأیید علمی روانشناسان و نظارت بر فعالیت مراکز مشاوره به عهده این سازمان گذاشته شد.
وی میافزاید: روانشناس به فردی اطلاق میشود که حداقل دارای مدرک کارشناسی در این رشته دریکی از دانشگاههای معتبر کشور و خارج داشته باشد ضمن اینکه لفظ روانشناس بعد از دریافت مدرک به افراد اطلاق نمیشود بلکه باید در سازمان نظام روانشناسی و مشاوره مراجعه و مجوز دریافت کند بنابراین اگر فردی مدرک هم داشته باشد اما مجوز نداشته باشد بر اساس قانون اجازه فعالیت ندارد.
رئیس سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کشور با انتقاد از گسترش روانشناسی زرد در جامعه، تصریح میکند: روانشناسنماها با نفوذی که داشتند، توانستند به صداوسیما راه پیدا کنند و برخی از افراد بهصورت قارچگونهای در فضای مجازی گسترش پیدا کردند که به دنبال آن سوءاستفادههای مالی و سایر مباحث رخ میداد. بسیاری از این روانشناسنماها به تذکرات نظام روانشناسی اهمیتی نمیدادند و میگفتند هر کاری که میخواهید انجام دهید و به همین دلیل ما کار را به مردم واگذار کردیم.
کار رو به مردم واگذار کردید؟! چه مسئولای بی مسئولیتی داریم 🙂
بیچاره مردم که بی پشت و پناه موندن و گیر این روانشناس های زرد و امثالشون افتادن 🙁
من هیچ موقع صد در صد حرف هیچ کدوم رو قبول نکردم.
اما بهشون مدیونم.
این ها به نوعی ترویج کردند علم روانشناسی رو و من توی این وادی مطالعه کردم. در حالی که قبل اون روانشناسی ندیده بودم که به جز مطب یا یک برنامه جدی صدا و سیما واقعا کاری کنه که من باهاش ارتباط بگیرم هیچ ازشون بدم هم میومد
اینها من رو با خودم آشتی دادند و بهشون مدیونم. سه سال قبل ، قبل کرونا من از نظر روحی خیلی ضعیف بودم دیدگاهم بسته بود و تنها دایره مطالعاتی ام هم کتابهای فنی و تکنیکی بود.
به برخی از این ها خصوصا اون ها که تو زمینه ی درآمد فعال بودن مدیونم.
و البته خدا روشکر که گوشی ای داشتم و آشنا شدم
اگر روانشناس های درست و حسابی هم حاضرن بیان و برای مردم عادی و نه بیمارها محتوا تولید کنند، بسم الله چرا که نه.
سلام . پس چطوری اینا کلی هم نتیجه دارن؟ چطوریه روانشناسای حرفه ای و غیر زردتون بجز مدرک دانشگاهی موفقیتی ندارن و الان با اسنپ کار میکنن ولی اینا که حرفای قشنگ فقط میزنن کلی ثروت دارن؟
خسته نشدین که هنوز نفهمیدین روانشناسی لازم نیست کلی کتابای عمومی دانشگاهی رو بخونی و کافیه همون اصول رو یاد بگیری؟ کونتون از چی سوخته واقعا؟