بهداشت معنوی؛ ریشۀ برخی از باورهای جنبشهای معنوی نوپدید را باید در کابالا جستجو نمود. کابالا نامی است که بر تصوف یهودی اطلاق میشود و تلفظ اروپایی قبّالاه عبری است، به معنی قدیمی و کهن. کابالا تفسیر رمزگونهای از کتابهای مقدس عبری است. «تیقون عولَم» یکی از مهمترین مفاهیم کابالیستی است که از قرن ۱۶ میلادی تئوریزه شده و در اواخر همین قرن و در ادبیات عرفانی دوران پسازوهریِ کابالیستها بروز و ظهور روشنی پیداکرده است.
شمعون بار یوخای (רבן שמעון בר יוחאי) (زاده و متوفی در قرن اول میلادی)، حاخام یهودی، در زوهر، تفسیری از گناه اولیه و معنای هبوط آدم ارائه میدهد که سرمنشأ خلق مفهوم تیقون عولَم است. یکی از مفاهیم پرکاربرد در کابالا مفهوم سفیروت (סְפִירוֹת) (مفرد: سفیره یا سفیرا) است. بر طبق آراء طرفداران آیین کابالا، سفیرهها ده صفت بنیادین و اساسی هستند که میتوان به خداوند نسبت داد. درعینحال این ده سفیره، ده مرحله یا ده شأن به شمار میآیند که با طی کردن آنها توسط یهودیان حیات روحانی و الهی در عالم جاری میگردد.
این ده سفیره عبارتاند از:
۱- کِتِر عِلیون «Kether Elyon» یعنی «تاج اعلای» خداوند
۲- حُخما «Hokhmah» یعنی «حکمت» یا ایدهی ازلی خداوند
۳- بینا «Binah» یعنی «عقل» خداوند
۴- حِسِد «Hesed» یعنی «عشق» یا رحمت خداوند
۵- گِوُورا «Gevurah» یا دین «Din» یعنی «قدرت» خداوند که اساساً بهعنوان اقتدار داوری و تنبیه سخت روز داوری جلوه میکند
۶- رَحَمیم «Rahamim» یعنی «شفقت» خداوند که از مراقبه میان دو سفیرا نازل میگردد؛ اسم تیفئِرِت «Tifereth» یا «جمال» بهتنهایی به کار میرود
۷- ِنتصَح «Netzach» یعنی «آخرین صبر» خداوند
۸- هود «Hod» یعنی «عظمت» خداوند
۹- یِسود «Yesod» یعنی «بنیان» جمیع قوای خلّاقه خداوند
۱۰- ملخوت «Malkhuth» یعنی «ملکوت» خداوند معمولاً در زوهر بهعنوان کِنِست اسرائیل توصیف میشود که نمونه سرّی اجتماع اسرائیل یا شخینا است.
در تفسیر ارائهشده توسط بار یوخای، آدم سفیرهها را به شکل شجرۀ حیات و شجرۀ علم شهود کرد و بهجای حفظ وحدت اولیۀ آنها و متحد ساختن قلمروهای «حیات» و «علم» و آوردن رستگاری و نجات به عالم، یکی را از دیگری جدا کرد.
ادبیات عرفانی یهودی سرشار از صور خیال جنسی و شهوانی است؛ تا آنجا که نسبت عرفانی به خداوند را دائماً بهعنوان عشق میان نفس و خدا شرح میدهند. یکی از این صورتها، شخینا (שכינה) نام دارد. شخینا یا سکینه واژهای مؤنث در تورات برای توصیفِ حضورِ خداوند بوده و معمولاً بهعنوان روح خدا که میتواند تغییرات پیامبرگونه ایجاد کند، در نظر گرفته میشود. بار یوخای با استفاده از همین مفهوم میگوید: آدم بدون اعتنا به اتحاد شخینا با سفیرهها، تنها متمرکز بر عبادت و پرستش شخینا شد. این عملِ آدم مانع جاری شدن جریان حیات از قلمرویی به قلمروی دیگر شده و درنتیجه شکافی اسرارآمیز، درواقع نه در ذات الوهیت، بلکه در میان حیات و فعل او به وجود آمد. این شکاف با اعمال دینی بنیاسرائیل ازجمله تورات، میصووت (מצווה) (تفاسیر شرعی و فقهی) و نماز و ادعیه ترمیم مییابد. انجام این فرایض که منجر به تکامل خداوند و بازگرداندن جهان به وضعیت صحیح پیشین خود میشود، تیقون عولم نام دارد.
اسحاق بن سلیمان لوریا (יִצְחָק בן שלמה לוּרְיָא אשכנזי) (۱۵۳۴ -۱۵۷۲)، از کابالیستهای برجسته و تأثیرگذار قرن ۱۶ میلادی، تفسیر خود از تیقون عولم را اینگونه مطرح کرده است: «خداوند برای خلقت نیاز به فضای خالی داشت، ازاینجهت نور خودش را جمع کرد تا فضایی برای خلقت باز شود. وقتی خدا نورش را جمع کرد، آنها را در ظرفهایی قرار داد که تحمل نور خدا را نداشتند و درهمشکسته شدند. درنتیجه بخشی از نور خدا در ظلمات پراکنده شد و با نیروهای شر درآمیخت. ازاینجا به بعد لازم بود که نور خدا از ظلمات رها شود و دوباره جمعآوری شود.»
اسحاق لوریا معتقد است: «فرایند جمعآوری نور خدا که به آن «تکامل خدا» یا «بازسازی خدا» هم گفته میشود، تیقون عولَم نام دارد. برای انجام تیقون عولم خداوند آدم ابوالبشر را خلق کرد تا در میان تاریکیها انوار خدا را بجوید و جمع کند، ولی او با ارتکاب گناه در بهشت، به پراکنده شدن نور کمک کرد؛ ازاینرو تیقون عولم به تأخیر افتاد.»
جریان دیگری در قرن هجدهم در بین کابالیستها شکل گرفت که یهودیت حسیدی (תנועת החסידות) نام داشت. حسیدی در عبری به معنای پرهیزگاری است. کابالیستهای حسیدی معتقدند که تمام ذرات جهان، مادۀ نور الهی را در خود جایداده و با لذت و شادی میتوانیم این نورها را بازیابی و خدا را بازسازی کنیم؛ بنابراین، مکتب حسیدیم بر رقص و شادی و پایکوبی و لذت بردن از همهچیز تأکید دارد تا بهاینترتیب انوار پراکنده در جهان مادی، در وجود انسان جمع شود و خدا در وجود انسان تحقق و تکامل یابد.
تفسیر شادی در فرقۀ حسیدیم یک تفسیر «اپیکوری» است؛ منظور اپیکور از شادی، پرداختن به لذات زودگذر و احساسات فردی نبود، بلکه لذتی بود که سراسر زندگی شخص را در بر میگرفت. او لذت را هم به معنای نبودن درد در جسم و هم نبودن نگرانی در جان میدانست، سعادت و شادمانی روح در لذت است. شادی حسیدیمی نیز به معنای تلاش برای دستیابی به شادی است و برخلاف تفسیر رایج از مکتب اپیکور که این مکتب را یک مکت لذتگرای صرف میداند، بالاترین شادی همان تلاش برای دستیابی به شادی است.
در دوران معاصر تفسیر جدیدی از تیقون عولَم ارائهشده که بر پایۀ نظریات عرفانی «یهودا هاناسی» است. در «میشنا»، کتاب جمعآوریشده از سوی یهودا هاناسی از روسای سنهدرین در دوران یک قرن پس از میلاد مسیح، عبارت «ترمیم جهان» (عبری: תיקון עולם) به معنای «اصلاح قانون برای حفظ عملکرد جامعه» ذکرشده است. به دلیل نزدیک بودن تفسیر یهودا هاناسی به تفاسیر مادی و عقلانی، این تفسیر موردقبول کابالیستهای معاصر قرارگرفته است و معتقدند همانند آنچه در میشنا ذکرشده است، تیقون عولم به معنای انجام اعمال نیک برای بازسازی این جهان و احاطۀ بنیاسرائیل توسط شخینا است. البته در این تفسیر همچنان خداوند محتاج به قوم یهود برای تکامل خود و بازگشت به جایگاه حقیقی خود است. درنتیجه خداوند مجبور است از گناهان یهود در زمین چشمپوشی کرده تا آنها بتوانند با عبادات خود به تکامل خدا بپردازند.