شاید عبدالبهاء زمانی که در آمریکا و اروپا برای خوشایند مخاطبان غربیش، افاضاتی به عنوان آموزه ها و تعالیم بهائیت به خوردشان می داد؛ گمان نمی کرد که پیروانش و سران بعدی تشکیلات بهائیت آنها را بدون تغییر یا ترمیمی به عنوان اصول بهائیت معرفی و سالها برآنها تاکید کنند. مفاهیمی که برخلاف ادعای عبدالبها، گفته های حسینعلی نوری نبوده؛ بلکه مسائلی مطرح در اروپا و آمریکا بود که عبدالبها در سفر به کشورهای غربی شنیده بود.
مطالبی که با عنوان اصول دوازدهگانه سالهاست در نشریات و شبکه های اجتماعی بر آن اصرار و تاکید میشود بارها مورد نقد و بررسی قرار گرفته و بر بطلانشان ادله و دلیل اقامه شده است.
سخن از اتحاد نوع بشر، در حالی که عبدالبها میان سیاهپوستان آمریکایی با آفریقایی فرق قائل است و یکی را حیوان و دیگری را بشر مترقی خطاب می کند؛ چه معنایی دارد؟ چنانکه درباره آنها می گوید:« مثلاً چه فرق است میان سیاهان افریک و سیاهان امریک ، اینها خلق الله البقر علی صوره البشرند، آنان متمدن و با هوش و فرهنگ[i]»
اولین وظیفه یک بهائی جستجوی حقیقت، معرفی می شود اما وای بر حال آن بهائی، اگر در این جستجو به بطلان بهائیت برسد؛ آنوقت است که توهین، توبیخ، طرد اداری و روحانی، کمترین مجازات جستجوگر بختبرگشته می شود. حسین علی نوری خطاب به پیروانش می گوید: «ای پسر تراب! کور شو تا جمالم بینی و کر شو تا لحن و صوت ملیحم را شنوی و جاهل شو تا از علمم نصیب بری و فقیر شو تا از بحر غنای لایزالم قسمت بیزوال برداری. کور شو یعنی از مشاهده غیر جمال من و کر شو یعنی از استماع کلام غیر من و جاهل شو یعنی از سوای علم من، تا با چشم پاک و دل طیب و گوش لطیف به ساحت قدسم درآئی»[ii] این عبارات بدین معناست که پاکی چشم، دل و گوش تنها با دیدن و شنیدن و دل بستن به جمال،کلام وعلم حسینعلی نوری به دست می آید.
بهائیت می گوید دین باید باعث بالا بردن عشق و وفاق شود؛ اما برخلاف این شعار، حسینعلی نوری که مدعی نبوت است، برای رسیدن به هدف حتی به برادر، خویشان و پیروان خود نیز رحم نمی کند.
تشکیلات بهائی برابری زن و مرد را فریاد می کند اما در بهائیت، زن ابزاری برای جذب افراد ،نگاه داشتن پیروان و ازدیاد نسل است. موسس فرقه معتقد است مرد بر زن غلبه دارد بنابراین در موضوع ارث، ملک میت متعلق به پسر است، همچنین زن هیچ گاه به بیت العدل راه ندارد.
آموزش اجباری، شعار دیگر بهائیت است. اما چرا در عمل حق تحصیل و پیشرفت به سران و بزرگان و مبلغان فرقه تعلق دارد و آموزش سطحی ،خدمت و معاونت، وظیفه دیگر بهائیان است ؟
بهائیت که مدعی است طبقهای با عنوان روحانی ندارد؛ آیا می تواند جواب دهد که دارالتبلیغ در مرکز بیت العدل کارش چیست؟ یا مشاورین قاره ای جزء چه طبقه ای هستند؟ و لجنه های متعدد در محافل، موسسات آموزشی و مراکز متعدد بهایی در کشورهای مختلف چه می کنند؟
تشکیلاتی که فقر شدید و ثروت سرسام آور افراد، برایش قابل تحمل نیست؛ ثروت سران، بزرگان ومبلغان بهایی را در برابر فقر بهائیان آفریقا، آسیا و… چگونه توجیه میکند؟
هماهنگی دین با علم و عقل، شعاری مضحک در این فرقه است، چرا که کافی است نگاهی به ادعاها، احکام و پیش بینیهای حسینعلی و عبدالبها شود تا دروغ این شعار آشکار گردد.
بهائیت به دروغ اعلام می کند هر بهایی موظف است مطیع کامل قوانین کشور محل سکونتش باشد اما حقایق تاریخی واقعیت دیگری را در زندگی موسس فرقه نشان می دهد که علیه حکومت عثمانی و به نفع انگلستان دسیسه کرد و باعث شکست دولت عثمانی شد.
نمونه دیگری از تناقض حرف و عمل تشکیلات بهایی در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی ایران قابل مشاهده است؛ زمانی که هنوز چند روزی از استقرار جمهوری اسلامی نگذشته بود؛ بهائیت ضد نظام دسیسه کرده، علیه جمهوری اسلامی در سازمان ملل طرح دعوا می کند و بعد از آن تاکنون از هر نوع دشمنی علیه نظام دریغ نکرده است.
اگر قرار باشد تک تک دروغها و توهمات این فرقه واکاوی شود، فرصت بسیار می خواهد که از حوصله مخاطب و توان نویسنده خارج است.
بهائیت خود را دین مستقل معرفی میکند؛ حال آنکه در عقاید و احکام هیچ استقلالی نداشته و تمام احکام و آموزههای تشکیلات را از اقوام، مذاهب، ادیان و فرقههای دیگر گرفته و با رنگ و لعابی نو به مخاطبین ارائه کرده است.
[i] خطابات. عبدالبها. ج۳. ص ۴۳
[ii] کلمات مکنونه . حسین علی نوری. صفحه ۸ کلام ۱۱
جایگاه و ادعای تساوی حقوق زنان در بهائیت