شیطان پرستی و شیطان گرایی در زمانهای بسیار قدیم و حتی قرون اولیه زندگی انسان بر روی زمین انجام میگرفت. اولین زمان هنگام کسوف و خسوف بود، و این تصور که شیطان و خدای تاریکی از انسانها عصبانی هستند و منتظر هدیه خود و اگر برای آنها قربانی انجام نمیگرفت خدای تاریکی و شیطان تمام انسانها را قتل و عام میکردند لذا برای آرامش شیطان قربانی کردن انسان انجام میشد.
مهمترین اعمال آن اعمالی است که همیشه انجام میدهند و در آن و انجام امور جنسی میپردازند و همچنین از شیطان برای پیشبرد اهداف حاضرین کمک میخواهند و اگر کسی مشکلی داشته باشد برای حل مشکل وی دعا میشود. مراسم بعدی مراسم عضویت یک عضو جدید به این هیئت و مجموعه است که این کار توسط کشیش کلیسای شیطان و یا همسر وی -بستگی به مذاکره یا مونث بودن عضو جدید- انجام می شود.
اواسط دهۀ ۸۰ شمسی «انجیل شیطان» در ایران ترجمه و با نام «قرآن شیطانی» در فضای مجازی منتشر شد. این رویداد نشان میداد که شیطان گرایی و شیطان پرستی در ایران پیروان و علاقهمندان فعالی دارد که به مرور در حال بومیسازی این پدیده در داخل کشور هستند.
لوگو معبد شیطان در ایالات متحده
در همین سالها شخصی با نام مستعار «اهریمن» وبلاگی راه انداخته و به تبلیغ شیطان گرایی پرداخت. در آن سالها فروش زیورآلات و لباسهایی که نمادهای شیطانی را به نمایش میگذاشت، گسترش یافت. همچنین کلیپهایی از خوانندگانی هنجارشکن همچون «مرلین منسون»، که در یکی از کنسرتهایش انجیل را پارهپاره کرده بود، در بین برخی از جوانان محبوبیت پیدا کرد.
به گزارش بهداشت معنوی، در همین سالها مستندی با عنوان «خدا و دیگر هیچ»، ساخته اسماعیل حاج حیدری، انتشار یافت که ابعادی کمتر دیده شده از وجود شیطانگرایی در ایران را به نمایش میگذاشت. این اثر، موسیقی را به عنوان یکی از بسترهای مهم ورود شیطان گرایی به کشور مطرح میکرد؛ که در کنار عوامل دیگری چون تزلزل در کانون خانواده و غفلت برخی از مسئولین و دستگاههای نظارتی، به گسترش شیطانگرایی در ایران کمک میکردند.
به هرحال گسترش این پدیده در جامعه ما موجب شد که موجی از نقد شیطان گرایی در کشور برخیزد. این موج علیرغم اینکه آگاهی بخشی و پیشگیری از گرایش به این جریان را دنبال میکرد، اما با ضعفها و مشکلاتی همراه بود.
الف) ارائه توصیف ناقص و غلط از شیطان گرایی
۱-الف) موج گوتیک و هنربدن به جای شیطان پرستی
اولین مشکل نقدها و مقابلهها با شیطان گرایی این بود که توصیف ناقص و بلکه نادرستی از آن ارائه میشد و بسیاری از اموری که به شیطانگرایی ربط نداشت، به آن نسبت داده میشد. برای مثال نمونهای از این توصیف ناقص و اشتباه را در معرفی خردهفرهنگ «گوتیک» و رشتۀ «هنر بدن» بهعنوان شیطانپرستی شاهد بودیم.
بسیاری از تصاویری که در سخنرانیها، سایتها و کتابهای نقد شیطان پرستی تحت عنوان تیپ ظاهری شیطان پرستان نمایش داده میشود، در واقع متعلق به دو گروه مذکور است. گرچه برخی از این تیپهای ظاهری در میان شیطانپرستان علاقهمندانی دارد، ولی اینکه فسیتوال گوتیک یا جشنواره هنر بدن را گردهمایی شیطان پرستان تلقی کنیم، یک خطای تحلیلی بزرگ است.
گوتیک (Gothic) خردهفرهنگی است که اوایل دهه ۱۹۸۰ در بریتانیا تشکیل شد و یکی از شاخههای سبک پُست-پانک به شمار میآید. خردهفرهنگ گوتیک تا امروز دوام یافته و تحت تأثیر ادبیات گوتیک در قرن ۱۹ و فیلمهای ترسناک بوده است. گوتیکها در فستیوالهای منطقهای از پوشش خاصی استفاده میکنند که به مُد گوتیک مشهور است. تاریکی، ناخوشایندی و بعضی اوقات بدن نمایی از ویژگیهای این سبک است. سبک گوتیک شامل رنگ کردن مو به رنگ سیاه و گاه رنگهای تند دیگر، موجدار کردن مو، لبهای سیاه و لباسهای سیاه است.
یک نقاشی سبک گوتیک
پوشش و آرایش به سبک گوتیک
هنر بدن (Body art) عنوانی است که به مجموعه هنرهایی اطلاق میشود که بهنوعی با بدن انسان مرتبط است و زیرشاخههای متعددی دارد؛ از جمله نقاشی روی بدن، سوراخکاری بدن، خالکوبی کردن، کاشت زیر پوستی و… . بسیاری از افراد که بدن خود را سوراخ کرده و جواهر آلاتی را میآویزند، یا قسمتی از بدن خود را خراشکاری کردهاند، اصلاً شیطان پرست نیستند.
بادی آرت یا هنر بدن
۲-الف) راک و متال معادل شیطان پرستی!
سوءبرداشت دیگر در توصیف و نقد شیطان گرایی، آمیختن سبکهای موسیقی راک و متال با شیطان گرایی است. جرقههای اولیه شکلگیری سبکهای موسیقی راک و متال به دهه ۶۰ میلادی برمیگردد. فضای اعتراضی موجود در آن زمان که عمدتاً در کشورهای اروپایی و آمریکا متمرکز بود، حاصل جنایات بیسابقه دوران جنگ جهانی اول و دوم بود. برخی از این گروهها برای اعتراض به جنگ و تبعیض و مصرفگرایی در تمدن غرب به موسیقی روی آوردند و سبکهای موسیقی متناسب با محتوای اعتراضی را پدید آوردند.
پس از مدتی کانونهای قدرت که از گسترش این جنبشها احساس خطر جدی کردند، اقدام به مدیریت و کنترل این جنبشها نمودند. نمونهای از این اقدامات برچسبزنی به این گروهها با عنوان گروههای شیطان پرستی بود. البته ظرفیتهای موسیقی متال برای رفتن به سمت شیطان گرایی را نباید ندیده گرفت؛ از جمله اعتراض به نهادهای اجتماعی و برهم زدن نظم، ابراز خشونت و کلمات رکیک در ترانهها و از همه مهمتر اهانت به مقدسات که شاید به دلیل حمایت کلیسا از حکومتهابود.
بنابراین اگرچه در میان گروههای موسیقی راک و متال، ممکن است گروههایی به چشم بخورند که صراحتا به دین و باورهای دینی حمله میکنند و در مواردی از قدرت شیطان صحبت میکنند؛ ولی این که موسیقی راک و متال را معادل صددرصد شیطانگرایی قلمداد کرده و گروه های فعال در آن را تماما شیطان پرست بدانیم، اشتباهی فاحش است.
۳-الف) مصادره نمادها به نفع شیطان پرستی!
اشکال دیگر در نقد شیطان گرایی در کشور، ارتباط نمادهای بیربط با شیطان گرایی، به شیطان گرایی بود. نمادهای مشهوری که عمدتاً در فرقههای شیطان گرایی مورد استفاده قرار میگیرد عبارتاند از: «بُز بافومِت»، «عدد۶۶۶»، «ستاره پنجپَر وارونه به همراه یک سر بُز در درون آن» که به طلسم بافومت شهرت دارد، «صلیب وارونه» و «دست شاخدار».
برخی از مروجان شیطان گرایی، به منظور بزرگنمایی خود، برخی نمادهای مشهورِ جهانی را به نفع جریان شیطان گرایی مصادره کردند و برخی محافل رسانهای و به اصطلاح منتقد نیز به دام این ترفند افتادند و به بزرگ جلوه دادن شیطان گرایی کمک کردند.
برای مثال نماد مشهور صلح جهانی، که در جنبشهای ضد جنگ مورد استفاده است، بهعنوان صلیب وارونه معرفی شد. همچنین نماد نازیسم، که امروزه بیشتر نشانگر عقاید نژادپرستانه است، و نماد سواستیکا یا چرخ خورشید، که در فرهنگ هندویی جای دارد، بهعنوان صلیب شکسته و نشانه ضدمسیح مطرح شد.
همچنین دو نماد بوزقورد (به معنای گرگ خاکستری) که در میان جنبشهای پانتُرکیسم استفاده میشود و صورت نمادینی از گرگ در آن به چشم میخورد؛ یا نشان (I Love You) در زبان اشاره آمریکایی، به علت شباهت با نماد دست شاخدار بهعنوان نماد شیطان پرستی معرفی شد.
نماد بوزقورت (سازمان گرگهای خاکستری)
نماد I Love You
موج افراطی نمادگرایی و ارتباط آن با شیطان پرستی به حدی بود که در برخی محافل و صفحات فضای مجازی، گویا مسابقهای در جهت کشف نشانههای جدید شیطانی در کشور به چشم میخورد. در این بین و در مواردی مضحک نشان شبکه یک سیما به عنوان «چشم شیطان» و تیرهای برق به عنوان «اُبلیسک»، از نمادهای جریان فراماسونری معرفی میشدند!!
ب) مقابلههای افراطی و تفریطی با شیطان گرایی در کشور
در مجموع میتوان گفت در راستای مقابله با شیطان گرایی، دو رویکرد نادرست در کشور شکل گرفت:
۱-ب) رویکرد اغراق و بزرگنمایی
نخستین رویکرد که بیشتر در میان برخی سخنرانان و اصحاب رسانه مشاهده میشد، تا حدودی افراطی بود.
در این رویکرد با توصیف نادرست شیطان گرایی و آمیختن نمادهای شیطانی با سبک گوتیک و هنر بدن و متهم کردن گروههای مختلف سبک موسیقی متال و رپ به شیطان پرستی، به بزرگنمایی بیش از حدّ فرقههای شیطان پرستی پرداخته شد، و از همه مهمتر جریانهای واقعی شیطان گرایی و ایدئولوژی آنها را پشت پردۀ تغافل راند.
ساخت برنامهای مستند با عنوان شوک در سال ۱۳۸۷ با موضوع بررسی شیطان پرستی، جنجال برانگیزترین اقدام در رویکرد افراطی بود. پخش این مستند که بدون تحقیقات و پشتوانههای صحیح علمی صورت گرفت، برداشتی نادرست از شیطان گرایی ارائه میداد. از آن پس نیز شاهد رشد وسیع اخبار نادرست مرتبط با فرقههای شیطان پرستی در رسانههای مختلف اعم از روزنامهها و خبرگزاریهای مختلف بودیم.
در این میان انتشار گسترده مستند پنجاه و چند قسمتی به نام «ظهور» (Arrival)، که در آن بیانی غلوآمیز و ژورنالیستی از جریان فراماسونری و شیطان پرستی به چشم میخورد، رویکرد بزرگنمایی افراطی شیطان گرایی را تقویت کرد. چندسال پس از انتشار این مجموعه نیز مشخص شد که عوامل تولید کننده این مستند، از طرفداران جریانی انحرافی در عرصه مهدویت، موسوم به «احمد الحسن یمانی» بودند.
در این جوسازی کاذب رسانهای شاهد اخباری بودیم که برخورد انتظامی با هر گروه یا میهمانی هنجارشکن را با عنوان گروه شیطان پرست معرفی میکردند. بهاینترتیب محافل و جریانهای واقعی شیطان گرا در کشور، زیر انبوهی از اخبار و اطلاعات غیرواقعی پنهان شدند و پس از مدتی که همهچیز برچسب شیطان پرستی میخورد، این موضوع کاملاً پیش پا افتاده و کماهمیت شد.
آسیب دیگر رویکرد افراطی این بود که جامعه شیطان گرایی را در ظواهر و نمادهایی شناخته بود که کمتر ربطی به شیطان گرایی واقعی داشت و به درک درستی از افکار و ایدئولوژی شیطان گرایی نرسیده بود. این تصور غلط موجب احساس مصونیتی کاذب در میان خانوادهها و نهادهای متولی امور تربیتی در جامعه شد و اقدامات مناسب تربیتی برای مقابله با این جریان ضدفرهنگی صورت نگرفت.
پس از برخاستن و فرونشستن موج افراط، دوران تفریط و بیخیالی نسبت به محافل و گروههای واقعی شیطانگ را آغاز شد و شیطانگرایی واقعی در آرامشی پس از طوفان به حرکت خود ادامه داد.
۲-ب) رویکرد تسامح و تغافل
نگاه دوم که بیشتر در میان مسئولان اجرایی و فرهنگی کشور مشاهده میشود، نوعی نگاه تفریطگونه است که بدون در نظر گرفتن شیطان گرایی بهعنوان یک جریان اجتماعیِ با برنامه و هدفمند، فقط به جنبههای سطحی آموزهها و رفتارهای موسوم به شیطان گرایی توجه میکند.
کسانی که این رویکرد را داشتند، شیطان گرایی را جریانی بیریشه و بیهدف میپنداشتند که بهصورت موجی زودگذر در میان جوانان پدید آمده و پس از مدتی فروکش خواهد کرد. آنها همچنین سخنرانان و خبرنگاران را متهم به ترویج و تبلیغ شیطانگرایی کردند که به افراط و نادرست در این باره سخن میگفتند.این در حالی بود که کوتاهی و بیتوجهی طرفداران رویکرد تفریطی نیز نقش مهمی در فضاسازی برای تداوم و توسعۀ فعالیتهای جریانهای واقعی شیطان گرا داشته و دارد.
رویکرد تفریطی نیز ریشه در نشناختن واقعیت شیطان گرایی داشت و موافقان این رویکرد که معمولاً مسئولان و تصمیم گیران کشور هستند، راهبرد صحیحی برای مقابله طراحی و اجرا نکردند.
در پایان توجه به این نکته مهم است که: اگرچه شیطان گرایی به عنوان یکی از معنویت های کاذب و آسیب زا شایسته مقابله مناسب است ولی گستره آن در مقایسه با جریان های دیگری چون یوگا، جریان های انرژی درمانی، فرقه عرفان حلقه و … بسیار ناچیز بوده و مناسب است در سیاستگذاری های فرهنگی نسبت به اولویت گذاری در مواجهه با پدیده معنویت های نوظهور مورد توجه قرار گیرد.
تمام مذاهب ساختگی هستند.بدون تردید.
دلیل؟
سلام و درود. واژه Satanism در انگلیسی متشکل از واژه “Satan” به معنای “شیطان” یا به بیان بهتر “ابلیس” و پسوند “ism” به معنای “گرایش داشتن” است. حال شما در عنوان و بخشهایی از متن از “شیطان پرستی” و بخشهای دیگر از “شیطانگرایی” استفاده نمودهاید که این تناقض، یا ناشی از عدم فهم صحیح معانی واژگان و کاربرد آنها در متن جنبشهای نوظهور است و یا عدم بی دقتی در کاربست واژگان که باید به آن دقت شود.
موفق و پیروز باشید.
برای مطالعه بیشتر رجوع کنید به: https://rasekhoon.net/article/show/954500/%D8%B4%D9%8A%D8%B7%D8%A7%D9%86-%D9%BE%D8%B1%D8%B3%D8%AA%D9%8A-%D9%8A%D8%A7-%D8%B4%D9%8A%D8%B7%D8%A7%D9%86-%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%8A%D9%8A
به نظر من دین باعث میشه از زندگی عقب بمونی بنظرم مثل یک ادم نرمال زندگی کنی خیلی بهتر است تا دین داشته باشیم
چطور میشه یه نفر خودش پدر روحانی و مسیحی باشه (جول اوستین) ولی زن و بچه هاش شیطان پرست باشن و با نماد های شیطان پرستی و پرچم اسرائیل عکس بگیرن بعد پکیج های موفقیت جول اوستین توسط کوچ های انگیزشی و موفقیت ایرانی به فروش برسه🤔 چرا قانون با این افراد برخورد نمیکنه؟
جول اوستین خودش رو پدر روحانی و مسیحی میدونه ولی زن و بچه هاش با نماد های شیطان پرستی و پرچم اسرائیل عکس دارن اونوقت پکیج های سخنرانیش رو کوچ های های انگیزشی و موفقیت میفروشن!چرا قانون با اینا برخورد نمیکنه؟؟؟