به نظر شما یک شیطانگرای واقعی فریاد میزند و خود را شیطانپرست معرفی میکند؟ این اندازه صداقت از یک شیطانپرست بعید نیست؟! بهراستی کسانی که خود را رسماً شیطانگرا یا شیطانپرست معرفی میکنند، چه کسانی هستند؟ و چه هدفی دارند؟ شیطانگرایی
بهداشت معنوی؛ کسی که ظاهر خود را انگشتنما میسازد و خود را شیطانپرست معرفی میکند، بازیگری هیجانطلب است، نه یک شیطانگرای واقعی. شیطانگرایانی که دنبال جنجالآفرینی هستند، بازیچهای در دست شیطانگراهای واقعیاند. آنها روی صحنه ظاهر میشوند، تا قبحشکنی کنند و از عقاید و اخلاق تقدسزدایی کنند. بهاینترتیب راه برای فعالیت شیطانگراهای واقعی باز میشود و میتوانند باورها و برنامههای خود را با مقاومت کمتری در انجمنهای مخفی گسترش دهند.
شیطانگرایان واقعی، پردهنشیناند و مخفیانه و مُزَوِرانه عمل میکنند. آنان بهعنوان معلمانی دلسوز، خیرانی انساندوست و حتی شخصیتهایی کاملاً مذهبی در میان ما زندگی میکنند. تنها راه برای شناخت آنها فهم مبانی و ایدئولوژی شیطانی است. درک ایدئولوژی شیطانی در سهگام امکانپذیر است.
یکم، آلیستر کراولی همه آموزههای شیطانگرایی را در کتاب قانون خلاصه کرده و میگوید: «تنها قانون این است: هرچه میخواهی انجام بده.» گویا نه خدا وجود دارد و نه شیطان. این قانون، فرمان قیام انسان علیه خداست؛ به گمان شیطانگرایان، قیام علیه خدایان ذهنی و ساختگی متدینان. بعضی میپندارند که قیام علیه خداوند یعنی اومانیسم و شیطانگرایی ریشه در اومانیسم دارد؛ اما در این فرمان یا قانون نوعی ناانسانگرایی نهفته است.
دوم، انسان با انجام دادن هرآنچه دلش میخواهد، تبدیل میشود به چیزی که برای آن ساخته نشده و این علت تعارض، رنج و ناکامی است. از این پس نگاه منفی و تاریک به خود، زندگی و جهان پدید میآید و رنج و ناکامی میشود شالودۀ خلقت و زندگی.
سوم، نیروی رنج و تاریکی بهعنوان نیروی غالب و مطلق در ذهن و دل شیطانگرایان تجلی میکند؛ نیرویی مسلط و هولانگیز که گریزی از آن نیست. تنها راه کاهش وحشت و اضطراب و رنج این است که با این نیروی تاریک یکی شَوی و جسم و روحت را به او بسپاری.
آخرین راز شیطانگرای پردهنشین این است که نه لذتی وجود دارد، نه شادی؛ نه تعالی روح، نه انسان. ایمان به ذات رنجآور هستی و شهامت جاودانه زیستن در جهنم اوج رشد معرفتی یک شیطانگراست؛ رازی که در آغاز قابل گفتوشنود نیست و با هیچیک از گرایشهای متعالی و پست انسان سازگاری ندارد.
پردهنشینان مدعی هستند که راز بزرگ هستی را دریافته و از پندارهای پوچ و موهوم انسانی فراتر رفتهاند. آنان وقار کسی را دارند که جام شوکران را نوشیده و مرگ روحشان را بوسیده است. زندگی و مرگ برای آنها تفاوتی ندارد و مهم نیست که خود را بکشند یا دیگری را. شیطان در سینههایشان لانه کرده، از چشم آنها میبیند و با زبان آنها سخن میگوید.
لینکهای مرتبط:
سریال احضار؛ از رمالان کلاهبردار تا جن گیران واقعی